معنی فارسی introspector

B2

درون‌نگر، فردی که به کاوش و بررسی خود می‌پردازد و سعی در فهم درونی خود دارد.

A person who examines their own thoughts and feelings in depth.

example
معنی(example):

به عنوان یک درون‌نگر، او اغلب افکارش را در دفتر یادداشت می‌کرد.

مثال:

As an introspector, she often journaled her thoughts.

معنی(example):

درون‌نگر از گفتگوی داخلی‌اش بینش‌هایی به دست آورد.

مثال:

The introspector gained insights from their internal dialogue.

معنی فارسی کلمه introspector

: معنی introspector به فارسی

درون‌نگر، فردی که به کاوش و بررسی خود می‌پردازد و سعی در فهم درونی خود دارد.