معنی فارسی irrigable
B1قابل آبیاری؛ به زمینی اشاره دارد که میتواند به آسانی آبیاری شود.
Suitable for irrigation; capable of being supplied with water for farming.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این زمین قابل آبیاری است و میتواند انواع مختلفی از محصولات را حمایت کند.
مثال:
The land is irrigable and can support various crops.
معنی(example):
پس از باران، تأیید کردیم که کدام مناطق مزرعه قابل آبیاری هستند.
مثال:
After the rain, we confirmed which areas of the farm were irrigable.
معنی فارسی کلمه irrigable
:قابل آبیاری؛ به زمینی اشاره دارد که میتواند به آسانی آبیاری شود.