معنی فارسی irrigational
B2مربوط به روشها و سیستمهایی که در آبیاری استفاده میشوند.
Relating to the methods or systems used in irrigation.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
تکنیکهای آبیاری برای کشاورزان مهم هستند.
مثال:
Irrigational techniques are important for farmers.
معنی(example):
سیستم آبیاری سال گذشته بهروزرسانی شد.
مثال:
The irrigational system was upgraded last year.
معنی فارسی کلمه irrigational
:مربوط به روشها و سیستمهایی که در آبیاری استفاده میشوند.