معنی فارسی irrigator

B1

شخص یا دستگاهی که وظیفه آبیاری را بر عهده دارد.

A person or device that is responsible for irrigation.

example
معنی(example):

آبیار از یک پمپ برای تأمین آب استفاده می‌کند.

مثال:

The irrigator uses a pump to supply water.

معنی(example):

یک آبیار سیستم را بر اساس شرایط جوی تنظیم می‌کند.

مثال:

An irrigator adjusts the system based on weather conditions.

معنی فارسی کلمه irrigator

:

شخص یا دستگاهی که وظیفه آبیاری را بر عهده دارد.