معنی فارسی lacerately
B1زخمزده به روشی اشاره دارد که میتواند به آسیب یا صدمه روحی یا جسمی منجر شود.
In a manner that is lacerating or sharply painful.
- ADVERB
example
معنی(example):
این کاغذ در چندین جا بهطور زخمزده پاره شده بود.
مثال:
The paper was lacerately torn in several places.
معنی(example):
او درباره تجربیات گذشتهاش بهطور زخمزده صحبت کرد.
مثال:
She spoke lacerately about her past experiences.
معنی فارسی کلمه lacerately
:
زخمزده به روشی اشاره دارد که میتواند به آسیب یا صدمه روحی یا جسمی منجر شود.