معنی فارسی macrolinguistically
B2به شیوهای که شامل تحلیلهای وسیع زبانشناختی در زمینههای اجتماعی و فرهنگی است.
In a manner that relates to the macrolinguistic approach to language study.
- ADVERB
example
معنی(example):
تحقیقات بهصورت ماکرولینگوئستیک انجام شد تا نمای جامعی بهدست آید.
مثال:
The research was conducted macrolinguistically to gain a comprehensive view.
معنی(example):
آنها دادهها را بهصورت ماکرولینگوئستیک تجزیه و تحلیل کردند تا تمامی ابعاد را در نظر بگیرند.
مثال:
They analyzed the data macrolinguistically to capture all dimensions.
معنی فارسی کلمه macrolinguistically
:
به شیوهای که شامل تحلیلهای وسیع زبانشناختی در زمینههای اجتماعی و فرهنگی است.