معنی فارسی mainlander

B2

خشکی‌نشین، فردی که در سرزمین اصلی زندگی می‌کند، به‌ویژه در مقابل افرادی که در جزایر زندگی می‌کنند.

Mainlander, a person who lives on the mainland, especially in contrast to those who live on islands.

example
معنی(example):

خشکی‌نشین به جزیره‌ای برای تعطیلات سفر کرد.

مثال:

The mainlander visited the island for a vacation.

معنی(example):

به عنوان یک خشکی‌نشین، او به زندگی جزیره‌ای عادت نداشت.

مثال:

As a mainlander, she was not used to island life.

معنی فارسی کلمه mainlander

: معنی mainlander به فارسی

خشکی‌نشین، فردی که در سرزمین اصلی زندگی می‌کند، به‌ویژه در مقابل افرادی که در جزایر زندگی می‌کنند.