معنی فارسی mess with someone's head
C1بر روی تفکر یا احساسات فردی اثر منفی گذاشتن.
To confuse, manipulate, or deceive someone emotionally or mentally.
- IDIOM
example
معنی(example):
او اغلب با ایجاد تردید در او، ذهن او را به هم میریخت.
مثال:
She would often mess with his head by making him doubt himself.
معنی(example):
اجازه نده او با ذهن تو بازی کند؛ تو حقیقت را میدانی.
مثال:
Don’t let her mess with your head; you know the truth.
معنی فارسی کلمه mess with someone's head
:بر روی تفکر یا احساسات فردی اثر منفی گذاشتن.