معنی فارسی miscounting
B1فرایند شمارش اشتباه.
The act of counting incorrectly.
- verb
verb
معنی(verb):
To incorrectly count or add up.
example
معنی(example):
او در حین امتحان به اشتباه کل را شمارش میکرد.
مثال:
He was miscounting the total during the exam.
معنی(example):
شمردن نادرست میتواند به اشتباهات در گزارشها منجر شود.
مثال:
Miscounting can lead to mistakes in reports.
معنی فارسی کلمه miscounting
:
فرایند شمارش اشتباه.