معنی فارسی monaxile

B1

تعریف: اشاره به ویژگی یا رویکردی که بر یک بعد تکیه می‌کند.

Referring to a characteristic or approach that relies on a single dimension.

example
معنی(example):

هنرمند از رویکرد موناكسیل در مجسمه‌سازی خود استفاده کرده‌است.

مثال:

The artist used a monaxile approach in her sculpture.

معنی(example):

طراحی‌های موناكسیل اغلب بر عمودی بودن تأکید دارند.

مثال:

Monaxile designs often emphasize verticality.

معنی فارسی کلمه monaxile

: معنی monaxile به فارسی

تعریف: اشاره به ویژگی یا رویکردی که بر یک بعد تکیه می‌کند.