معنی فارسی monomer

B1 /ˈmɑnəmɚ/

مولکول‌های کوچک که می‌توانند برای تشکیل مواد بزرگ‌تر به هم متصل شوند.

A molecule that can bond with other identical molecules to form a polymer.

noun
معنی(noun):

A relatively small molecule which can be covalently bonded to other monomers to form a polymer.

example
معنی(example):

یک مونومر مولکولی کوچک است که می‌تواند به هم ملحق شود تا پلیمرها را تشکیل دهد.

مثال:

A monomer is a small molecule that can join together to form polymers.

معنی(example):

مونومرها بلوک‌های سازنده ساختارهای شیمیایی بزرگ‌تر هستند.

مثال:

Monomers are the building blocks of larger chemical structures.

معنی فارسی کلمه monomer

: معنی monomer به فارسی

مولکول‌های کوچک که می‌توانند برای تشکیل مواد بزرگ‌تر به هم متصل شوند.