معنی فارسی now-now
B1حالا حالا؛ نشانهای از نزدیک بودن زمان یا فوریت یک عمل.
A term indicating immediacy or urgency.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Right now; immediately; very soon
example
معنی(example):
او گفت که پروژه را حالا حالا تمام خواهد کرد.
مثال:
He said he would finish the project, now-now.
معنی(example):
حالا حالا، باید برنامههای خود را دوباره بررسی کنیم.
مثال:
Now-now, we should reconsider our plans.
معنی فارسی کلمه now-now
:
حالا حالا؛ نشانهای از نزدیک بودن زمان یا فوریت یک عمل.