معنی فارسی numskullism

B1

احمق بودن، به خصوص وقتی که منجر به اشتباهات و تصمیمات ضعیف می‌شود.

The state or quality of being a numskull; foolishness.

example
معنی(example):

احمق بودن او در طول پروژه گروهی مشهود بود.

مثال:

His numskullism was apparent during the group project.

معنی(example):

آنها احمق بودن روند تصمیم‌گیری را مورد انتقاد قرار دادند.

مثال:

They criticized the numskullism of the decision-making process.

معنی فارسی کلمه numskullism

: معنی numskullism به فارسی

احمق بودن، به خصوص وقتی که منجر به اشتباهات و تصمیمات ضعیف می‌شود.