معنی فارسی obstipant

B1

کسی که در برابر تغییر یا پذیرش نظرات دیگران مقاومت کند.

One who is obstinate or stubborn.

example
معنی(example):

بیمار اصراری از پیروی از توصیه‌های پزشک خودداری کرد.

مثال:

The obstipant patient refused to follow the doctor's advice.

معنی(example):

اصرار داشتن می‌تواند به عوارضی بهداشتی منجر شود.

مثال:

Being obstipant can lead to health complications.

معنی فارسی کلمه obstipant

: معنی obstipant به فارسی

کسی که در برابر تغییر یا پذیرش نظرات دیگران مقاومت کند.