معنی فارسی onwardness

B2

وضعیتی که در آن به سمت جلو و پیشرفت برگزار می‌شود.

The quality of moving forward or making progress.

example
معنی(example):

پیشرفت او به همه افراد اطرافش انگیزه داد.

مثال:

His onwardness inspired everyone around him.

معنی(example):

پیشرفت پروژه چشمگیر بود.

مثال:

The onwardness of the project was impressive.

معنی فارسی کلمه onwardness

: معنی onwardness به فارسی

وضعیتی که در آن به سمت جلو و پیشرفت برگزار می‌شود.