معنی فارسی open one's mouth
B1به معنای بیان کردن یا ابراز کردن افکار و احساسات خود به صورت کلامی.
To speak or articulate one's thoughts or opinions.
- IDIOM
example
معنی(example):
او تصمیم گرفت دهانش را باز کند و نظراتش را به اشتراک بگذارد.
مثال:
She decided to open her mouth and share her thoughts.
معنی(example):
او خیلی خجالتی بود که در طول بحث دهانش را باز کند.
مثال:
He was too shy to open his mouth during the discussion.
معنی فارسی کلمه open one's mouth
:به معنای بیان کردن یا ابراز کردن افکار و احساسات خود به صورت کلامی.