معنی فارسی out of place

B1

احساس بی‌جا بودن به معنای عدم تطابق یا عدم سازگاری با محیط یا شرایط.

Feeling uncomfortable or inappropriate in a particular situation.

example
معنی(example):

او در مهمانی شیک احساس بی‌جا کرد.

مثال:

He felt out of place at the fancy party.

معنی(example):

این اثر هنری در گالری مدرن بی‌جا به نظر می‌رسید.

مثال:

The artwork seemed out of place in the modern gallery.

معنی فارسی کلمه out of place

: معنی out of place به فارسی

احساس بی‌جا بودن به معنای عدم تطابق یا عدم سازگاری با محیط یا شرایط.