معنی فارسی oxidised
B1اکسید شده، به وضعیتی اشاره دارد که یک ماده با اکسیژن ترکیب و تغییراتی در آن ایجاد شده است.
Changed chemically by the addition or loss of oxygen; having undergone oxidation.
- verb
- adjective
verb
معنی(verb):
To combine with oxygen or otherwise make an oxide.
معنی(verb):
To increase the valence (or the positive charge) of an element by removing electrons.
معنی(verb):
To coat something with an oxide.
معنی(verb):
To become oxidized.
adjective
معنی(adjective):
That has reacted with oxygen, or been modified by oxidation
example
معنی(example):
سیب پس از برش اکسید شد.
مثال:
The apple was oxidised after being cut.
معنی(example):
محصولات اکسید شده معمولاً خوشمزه نیستند.
مثال:
Oxidised products are often unpalatable.
معنی فارسی کلمه oxidised
:
اکسید شده، به وضعیتی اشاره دارد که یک ماده با اکسیژن ترکیب و تغییراتی در آن ایجاد شده است.
