padnags
پادنَگ‌ها، اشاره به تکرار مکرر درخواست یا سرزنش برای تأکید بر نظم و انضباط است.
padou
پادو، به معنای خاص خود در فرهنگ‌ها و متون مختلف به کار می‌رود و ممکن است به ویژگی‌ها یا صفات خاصی اشاره کند.
padpiece
پادپیس، اصطلاحی است که در ادبیات به اثر یا نثری خاص اشاره دارد و ممکن است به نوشته‌ای خاص یا سبک مشخصی مربوط شود.
padraic
پادریک، نامی از فرهنگ ایرلند که معمولاً به عنوان نام مردانه استفاده می‌شود.
padraig
پادریک، نامی است که در فرهنگ ایرلندی به کار می‌رود و نماد سنت‌ها و قصه‌های محلی است.
padroadist
پادروادیست به کسی گفته می‌شود که در زمینه بررسی و بهبود ایمنی جاده‌ها تخصص دارد.
padroado
پادروادو، اصطلاحی تاریخی است که به نفوذ دینی و سیاسی پرتغالی‌ها در سرزمین‌های جدید اشاره دارد.
padroni
پادروانی به معنای صاحب یا مدیر در برخی از محیط‌های کاری مانند رستوران‌ها و کافه‌ها است.
padronism
پادروینیسم یک جریان فکری است که بر موضوعات مدیریت و رهبری تمرکز دارد.
padshah
پادشاه به معنای پادشاه بزرگ یا سلطان است که معمولاً به پادشاهی‌های تاریخی اشاره دارد.
padshahs
پادشاهان به معنی چندین پادشاه است و معمولاً در متون تاریخی به کار می‌رود.
padstone
سنگ پایه به معنای سنگی است که در سازه‌های ساختمانی برای توزیع وزن استفاده می‌شود.
padtree
درخت پاد به معنای درختی است که در باغبانی برای کاربردهای مختلف کشت می‌شود.
paduanism
پادوئیسم، یک اصطلاح برای اشاره به سبک خاصی از هنر که خصوصیات خاصی دارد.
paduasoys
پادوایس‌ها، اشاره به گروهی از صنعتگران یا هنرمندان با مهارت‌های خاص.
padus
پادوس، اصطلاحی در زبان لاتین برای اشاره به نوعی توده آب.
paeanism
پائنیسم، اصطلاحی برای اشاره به ابراز تحسین و تقدیر به ویژه در آثار ادبی.
paeanisms
پائنیسم‌ها، اشکال مختلف ابراز تحسین و تمجید.
paeanize
پائنیز کردن، به معنای ابراز شادی و تحسین در راستای یک موضوع.
paeanized
پاییان‌زده به معنای ستایش‌ شده یا مورد تقدیر قرار گرفته، به ویژه در زمینه هنری یا ادبی استفاده می‌شود.
paeanizing
تاخت به مناسبت تقدیر به کار برده می‌شود.
paedagogy
پداگوژی به معنای علم و هنر آموزش است.
paedagogic
پداگوژیک به معنای مربوط به تدریس و آموزش است.
paedagogism
پداگوژیسم به معنای یک فلسفه آموزشی است که به روش‌های تدریس و آموزش پرداخته می‌شود.
paedagogue
پداگوگ به معنای یک معلم یا مربی است که در مسیر آموزش و پرورش عمل می‌کند.
paedarchy
پدرارشیک، نظامی است که در آن کودکان یا نوجوانان نقش رهبری و اختیار را دارند.
paedatrophy
پدراتروفی، کاهش یا تحلیل جسمی و روحی در جوانان و کودکان است.
paedatrophia
پدراتروفیا، شرایطی است که در آن کودکان از نظر عاطفی یا جسمی به شدت نادیده گرفته می‌شوند.
paederastic
پدرستیک، نوعی رابطه معمولاً غیرقانونی و غیر اخلاقی بین یک بزرگسال و یک کودک خردسال است.
paederastically
به معنای ناپسند یا غیرقانونی در زمینه روابط بین بزرگسالان و کودکان به کار می‌رود.
paedeutics
پایدوتیک، علم و فن آموزش و تدریس است.
paediatry
پدیاتری، شاخه‌ای از پزشکی که به حفظ و بهبود سلامت کودکان و نوجوانان می‌پردازد.
paedobaptism
پدیوباتیسیم، عمل تعمید نوزادان به عنوان نشانه‌ای از ورود به ایمان مسیحی.
paedobaptist
پدیوباتیس، فردی که به عمل تعمید نوزادان اعتقاد دارد.
paedogenetic
پدیوجنوتیک، مطالعه روش‌های تغییر و توسعه در زندگی کودک.
paedogenic
پدیوجنیک، مرتبط با عواملی که بر رشد و توسعه کودکان تأثیر می‌گذارد.
paedology
پدیولوژی، علم بررسی و مطالعه کودکان و مراحل مختلف رشد آنها.
paedological
علم مطالعه ی فرآیندهای یادگیری و رشد کودکان.
paedologist
متخصص در مطالعه یادگیری و رفتار کودکان.
paedometer
دستگاهی که تعداد قدم‌های یک فرد را اندازه‌گیری می‌کند.