parroque
پرروکه، مکان خاصی برای تولید مثل و نگهداری طوطیها.
parroquet
پرروکت، نوعی طوطی کوچک با ویژگیهای بازیگوش و توانایی تقلید از صداها.
parrotbeak
منقار طوطی، گیاه یا گلی که به دلیل شکل خاصش جذابیت بصری دارد.
parroter
پرروتر، فردی که توانایی تقلید صداها را دارد، به ویژه صداهای موجودات.
parroters
پرروترها، افرادی که در تقلید صداها و رفتارها مهارت دارند.
parrothood
پرورش به شرایطی اشاره دارد که شخص به عمل یا ویژگیهای طوطیها وابسته میشود.
parroty
طوطیوار به ساختار یا سبکی اشاره دارد که از دیگران تقلید میکند.
parrotism
طوطیگرایی به عمل تکرار و تقلید بدون درک عمیق اشاره دارد.
parrotize
طوطیوار کردن به معنای تکرار چیزی با حداقل درک یا فهم است.
parrotlike
طوطیوار به طرز رفتار یا گفتاری اشاره دارد که شبیه به طوطیهاست.
parrotry
طوطیگری به عملی اشاره دارد که در آن فرد از دیگران تقلید میکند و ابداع ندارد.
parrotwise
طوطیوار، به معنای تکرار کردن چیزی بدون درک واقعی آن.
parrs
پار، شکل جوان ماهی سالمن که بعد از تخمریزی بهوجود میآید.
parsable
قابل تجزیه، به معنای اینکه داده یک ساختار مشخص دارد و میتوان آن را به آسانی تحلیل کرد.
parseeism
پارسیسم، به معنای عمل تجزیه جملات به روشنی و دقت بالا.
parsettensite
پارستنتسایت، لایهای از خاک یا سنگ که دارای خصوصیات خاص زمینشناسی است.
parseval
برابری پارساول، اصولی در ریاضیات که ارتباطات خاصی در پردازش سیگنال نشان میدهد.
parsic
پارسی، ناشی از یا مربوط به فرهنگ یا زبان پارسی.
parsifal
پارسفال، شخصیتی اسطورهای در افسانههای آرتوری و همچنین عنوان اوپرای وگنر.
parsiism
پارسیسم، فلسفه و باورهای اخلاقی مرتبط با فرهنگ و دین زرتشتی.
parsings
تحلیل، فرآیند تجزیه و تحلیل و تفکیک جملات یا ساختارهای زبانی.
parsism
پارسیسم، فلسفهای که بر اهمیت جعفری در زندگی یا فرهنگها تأکید میکند.
parsleylike
شبیه جعفری، اصطلاحی برای توصیف خصوصیات ظاهری یا طعمی مشابه با جعفری.
parsleys
جعفریها، گیاهانی معطر که در آشپزی به عنوان ادویه یا تزئین استفاده میشوند.
parsleywort
جعفریچمن، گیاهی که ویژگیها و خواص مشابهی با جعفری دارد.
parsonarchy
پارسنارکی، شکل حکومتی که در آن روحانیون قدرت را در دست دارند.
parsondom
پارسندوم، مسئولیتها و مقامهای مرتبط با یک روحانی را توصیف میکند.
parsoned
پارسون شدن به معنای تبدیل شدن به کشیش یا مدیر مذهبی یک کلیسا است.
parsonese
زبان یا گویشی که در میان کشیشها و در محیطهای مذهبی استفاده میشود.
parsoness
زن کشیش یا مدیر مذهبی که مسئولیتهای کلیسا را بر عهده دارد.
parsonet
عنوانی که به کشیشها یا مدیران مذهبی جوانتر یا تازه کار اطلاق میشود.
parsonhood
وضعیت یا نقش یک پارسون و مسئولیتهای مرتبط با آن.
parsony
کیفیت یا ویژگیهای مرتبط با یک پارسون، به ویژه در زمینه رفتار و اخلاق.
parsonic
پارسونیک به ویژگیهایی اشاره دارد که به امواج صوتی یا اثرات مشابه مربوط میشود.
parsonical
به ویژگیهای وابسته به کشیش یا رفتارهای مذهبی اشاره دارد.
parsonically
به شیوهای که به کشیش یا سخنرانیهای مذهبی مرتبط باشد.
parsoning
عمل یا فرآیند خدمت به جامعه به عنوان یک کشیش.
parsonish
به ویژگیها یا رفتارهای مشابه به کشیش اشاره دارد.