phanar
چراغ دریایی، دستگاهی که برای هدایت کشتیها در دریا استفاده میشود.
phanariote
فرهنگ و جامعهای که در مناطق خاص جغرافیایی زندگی میکنند و دارای سنتها و آداب خاص هستند.
phanatron
دستگاهی در الکترونیک که برای اعلام و کنترل سیگنالها استفاده میشود.
phane
عنصری که در بلورها وجود دارد و به خواص خاص آنها مربوط میشود.
phaneric
فاقد لایههای ریز و دارای بلورهای بزرگ و قابل دید در زیر میکروسکوپ.
phanerite
نوعی سنگ آذرین با بلورهای بزرگ و قابل مشاهده.
phanerocarpae
گیاهانی که دارای میوههای قابل مشاهده و بزرگ هستند.
phanerocodonic
فَنرُکودونیک: صفتی که به ساختارهای گیاهی با ویژگیهای قابل مشاهده اشاره دارد.
phanerocryst
فَنرُکریست: بلور بزرگی در سنگ که در مواد دانهریزتر قرار دارد.
phanerogamy
فَنرُگامی: فرایند تولید مثل گیاهان بذرزا که در آن بذر تولید می شود.
phanerogamia
فَنرُگامیا: به گروهی از گیاهان اشاره دارد که گل تولید می کنند.
phanerogamian
فَنرُگامیا: شامل گیاهانی میشود که بذر دارند و در اکوسیستمها تأثیر گذارند.
phanerogamic
گیاهان فَنهرُگیر، به گیاهانی اطلاق میشود که بذر تولید میکنند و عمدتاً شامل گلها و درختان میشوند.
phanerogamous
به گیاهانی اشاره دارد که دارای ساختار گل و بذر هستند.
phanerogenetic
تغییرات و ویژگیهای قابل مشاهده در گیاهان که در نتیجه رشد و تغییرات محیطی ایجاد میشوند.
phanerogenic
به فرآیندهایی مربوط میشود که تولید و توسعه بذر را تسهیل میکنند.
phaneroglossa
به گیاهانی اطلاق میشود که دارای ساختار گلهای بارز و مشخص هستند.
phaneroglossal
به خصوصیات و ویژگیهای مرتبط با ساختارهای گل اشاره دارد.
phaneroglossate
زبانها یا لهجههایی که سیستم صوتی پیچیده و ویژگیهای خاص دارند.
phaneromania
وسواس یا اشتیاق شدید به مطالعه زبانها و نقشههای زبانی.
phaneromere
بخشهای قابل مشاهده در ساختار گیاه که در زیر میکروسکوپ قابل تشخیصاند.
phaneromerous
گیاهانی که دارای ویژگیهای مشخصی در ساختار گل هستند.
phanerophyte
گیاهانی که ارتفاع بالایی دارند و از سطح زمین فاصله دارند.
phanerosis
فنرزیس، مفهوم بررسی شده در بیولوژی که به روشنی و وضوحی که در مشاهده و شناسایی مشخصات یک موجود زنده وجود دارد، اشاره دارد.
phanerozonate
فنروشونات، مادهای شیمیایی که به کارایی و کارآمدی فرایندهای آزمایشگاهی و داروئی کمک میکند.
phanerozonia
فنروژونیا، به جنبههای قابل مشاهده و مشخصات ظاهری گونهها اشاره دارد.
phanic
فزونی، حالتی ناشی از اضطراب یا ترس در شرایط خاص.
phano
فانو، واژهای نادر در هنر که به ویژگی نور در آثار هنری اشاره دارد.
phanos
فانو، تأثیری در هنر که به ایجاد عمق بصری در آثار هنری کمک میکند.
phanotron
فانوتران، دستگاهی الکتریکی که برای کنترل و تقویت جریانهای الکتریکی استفاده میشود.
phansigar
فانسیگار، شخصیت خیالی در ادبیات که به نوعی نمایشدهنده امید و رویاها است.
phantascope
فانتاسکوپ، وسیلهای برای ایجاد جلوههای بصری و نوری در هنر.
phantasia
فانتازیا، جهانی تخیلی که ذهن انسان در آن به خلق رویاها و تصورات میپردازد.
phantasiast
فانتاسییست، فردی که به طور خلاقانه داستانهایی بر اساس تخیلات و رویاهای خود میسازد.
phantasiastic
فانتاسییستیک، صفتی که به چیزی خلاق و خیالی با ویژگیهای براق و جذاب اطلاق میشود.