postpathologic
به مرحله‌ای اشاره دارد که پس از بررسی و تشخیص بیماری به دست می‌آید و به تحلیل وضعیت بیمار مرتبط می‌شود.
postpathological
مرحله‌ای بعد از شرایط پاتولوژیک که علائم بیماری یا مشکل پزشکی در آن بررسی می‌شود.
postpectoral
منطقه‌ای در بدن که به ناحیه پشت سینه مرتبط است.
postpeduncular
منطقه‌ای در مغز که به ناحیه پشت پدونکولار اشاره دارد.
postperforated
منطقه‌ای با سوراخ‌ها در ساختار، معمولاً در ارگان‌های زیستی دیده می‌شود.
postpericardial
منطقه‌ای که در پشت پریکارد قرار دارد و با مایعات احاطه شده است.
postpharyngal
منطقه‌ای که در پشت حلق قرار دارد و به طور کلی در سیستمی از نواحی مرتبط است.
postpharyngeal
پشت حلق، ناحیه‌ای در سیستم گوارش است که در بلع مؤثر است.
postphlogistic
نظریه‌ای که به بازنگری درک التهاب پس از نظریه‌های اولیه می‌پردازد.
postphragma
منطقه‌ای در بدن که در جراحی‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد.
postphrenic
منطقه‌ای مربوط به عصب‌هایی که به دیافراگم متصل هستند.
postphthisic
شرایطی مرتبط با بیماری‌های تنفسی پس از سل.
postphthistic
عوارض و وضعیتی که بعد از ابتلا به عفونت‌های ریه به وجود می‌آید.
postpycnotic
علائمی که پس از خواب عمیق یا وضعیت کما ظاهر می‌شوند و به خصوص در خواب‌آلودگی و سردرگمی بروز می‌کنند.
postpyloric
مربوط به ناحیه‌ای که بعد از پیلور (داخلی‌ترین قسمت معده) قرار دارد، به ویژه در زمینه‌های پزشکی و جراحی.
postpyramidal
به نواحی یا مسیری اطلاق می‌شود که در بخش‌های خلفی هرم مغز قرار دارد و در حرکات بدن و کنترل آن نقش دارد.
postpyretic
وضعیتی که بعد از تب و دوره بیماری رخ می‌دهد و معمولاً با علائمی از قبیل خستگی و بی‌حالی همراه است.
postpituitary
تغییرات یا اثرات مربوط به ناحیه‌ای که در پس‌هیپوفیز قرار دارد و در عملکرد هورمونی بدن نقش دارد.
postplace
به مکانی اطلاق می‌شود که ملاقات‌ها و گردهمایی‌ها پس از یک رویداد رسمی در آن انجام می‌شود.
postplegic
پس‌فلج به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن فرد به دلیل آسیب به سیستم عصبی یا سایر عوامل دچار فلج می‌شود.
postpneumonic
پس‌پنومونیک به شرایط یا عوارضی اطلاق می‌شود که پس از درمان پنومونی بوجود می‌آید.
postponable
قابل تعویق به وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن یک برنامه یا قرار ملاقات می‌تواند به تاخیر بیفتد.
postponence
تاخیر به معنای به تأخیر انداختن یا معلق کردن یک رویداد یا اقدام.
postponer
تعویق‌انداز به فردی اطلاق می‌شود که تمایل دارد کارها را به تأخیر بیندازد.
postpontile
پس‌پونتیل به طراحی‌ها و ساختارهایی اشاره دارد که بر پایهٔ اصول خاصی از مهندسی طراحی شده‌اند.
postposit
پست‌پوزیت، ساختاری در زبان‌شناسی است که در آن یک جزء (معمولاً صفت) بعد از اسم قرار می‌گیرد.
postposited
پست‌پوزیت شده، صفت یا عبارتی است که بعد از اسم مربوطه قرار می‌گیرد.
postpositional
پست‌پوزیشنی، نوعی ساختار گرامری است که در آن اجزاء بعد از اسم قرار می‌گیرند.
postpositionally
به صورت پست‌پوزیشنی، اشاره به مکان قرارگیری اجزاء گرامری بعد از اسم دارد.
postpositively
به صورت پست‌پوزیتی، به شیوه‌ای اشاره دارد که اجزاء بعد از اسم قرار می‌گیرند.
postprandially
پست‌پراندیالی، به فعالیت‌ها و حالت‌هایی اشاره دارد که بعد از صرف غذا اتفاق می‌افتند.
postpredicament
پساسختی، وضعیتی که پس از یک مشکل یا دشواری به وجود می‌آید.
postprocess
پردازش بعدی، مرحله‌ای که پس از پردازش اولیه برای بهبود کیفیت یا صحت داده‌ها انجام می‌شود.
postprocessing
پردازش بعدی، مرحله‌ای که در آن داده‌ها یا تصاویر پس از تولید اولیه بهبود می‌یابند.
postprocessor
پردازشگر بعدی، ابزاری یا سیستمی که وظیفه بهبود یا اصلاح داده‌ها پس از پردازش اولیه را انجام می‌دهد.
postprophesy
پیش‌بینی پس از نبوغ، نبوغ یا پیش‌بینی که بعد از وقوع یک رویداد خاص انجام می‌شود.
postprophetic
پس از نبوغ، اشاره به نوشته‌ها یا پیش‌بینی‌هایی که بعد از یک پیشگویی انجام می‌شود.
postprophetical
پساپیشگویی به متونی اطلاق می‌شود که پس از یک پیشگویی مشخص نوشته می‌شوند و ممکن است شامل تفاسیر و پیش‌بینی‌های جدید باشند.
postprostate
پس از پروستات به درمان‌ها یا وضعیت‌های مربوط به مشکلات پروستات پس از عمل جراحی اشاره دارد.
postpubertal
پسابلوغ به مرحله‌ای اشاره دارد که فرد پس از رسیدن به بلوغ جسمی و جنسی قرار دارد.