salpids
سالپیدها، موجودات دریایی متعلق به خانواده سالپید که در شکل‌های مختلف گونه‌ای وجود دارند.
salpiform
سالپی‌فرم به ساختار یکسری از موجودات دریایی که شیوه زندگی ویژه‌ای دارند اطلاق می‌شود.
salpiglosis
سالپیگلسیس به شرایط خاصی در موجودات اشاره دارد که در آن برخی از ویژگی‌های فیزیولوژیکی به طور غیرمعمولی شکل می‌گیرند.
salpingemphraxis
سالپینگامفراکس، انسداد یا مسدودیت در لوله‌های فالوپ که ممکن است باعث مشکلات باروری شود.
salpinges
سالپینگز، جمع سالپینکس، به لوله‌های فالوپ اشاره دارد که تخمک را از تخمدان به رحم منتقل می‌کنند.
salpingian
سالپینجیان، صفتی است که به ویژگی‌ها و عملکردهای لوله‌های فالوپ اشاره دارد.
salpingion
سالپینژون، اصطلاحی پزشکی برای اشاره به لوله‌های فالوپ.
salpingitic
سالپینگیتیک، صفتی است که به التهاب لوله‌های فالوپ مربوط می‌شود.
salpingocatheterism
سالپینکوکاتتریسم، فرایند پزشکی برای ورود کاتتر به لوله‌های فالوپ برای درمان یا تشخیص.
salpingocele
سالوپیگوسل، کیستی است که در لوله‌های فالوپ ایجاد می‌شود و معمولاً حاوی مایعی است.
salpingocyesis
سالپینگوسایسس، بارداری است که در لوله‌های فالوپ اتفاق می‌افتد و به عنوان بارداری خارج از رحم شناخته می‌شود.
salpingomalleus
سالپینگومالیوس، استخوانی است که در پرده گوش میانی یافت می‌شود و نقش مهمی در انتقال صدا دارد.
salpingonasal
سالپینگونازال، مجرایی است که حفره بینی را به گوش میانی متصل می‌کند و در عملکرد صحیح گوش نقش دارد.
salpingopalatal
سالپینگوپالاتال، ساختاری است که به کام دهان مربوط می‌شود و در ارتباط با عملکردهای مختلف دهان است.
salpingopalatine
سالپینگوپالاتین، لیگامانی است که به حمایت از کام دهان کمک می‌کند و در عملکرد دهان مؤثر است.
salpingoperitonitis
سالپینگوپریتونیت، التهاب لوله‌های فالوپ و غشای پریتوئوم که ممکن است به‌خاطر عفونت یا بیماری‌های دیگر رخ دهد.
salpingopexy
سالپینگوپکسی، عمل جراحی برای تثبیت یا مجدداً اتصال لوله‌های فالوپ.
salpingopharyngeal
سالپینگوفارنژیال، مربوط به ساختارهای موجود در لوله‌های گوش و حلق که به بلع و شنوایی کمک می‌کنند.
salpingopharyngeus
سالپینگوفارنژیوس، عضله‌ای که در ناحیه گوش و حلق واقع شده و در فرآیند بلع نقش دارد.
salpingopterygoid
سالپینگوپتریگوئید، ساختاری که در ناحیه حلق و فک قرار دارد و به فرایند بلع کمک می‌کند.
salpingorrhaphy
سالپینگورافی، عمل جراحی برای دوخت لوله‌های فالوپ به منظور ترمیم آسیب‌ها.
salpingoscope
سالپینگوسکوپ، ابزاری جراحی است که برای مشاهده داخل لوله‌های فالوپ استفاده می‌شود.
salpingostaphyline
سالپینگواستافیلین، به فرآیند جراحی مربوط به لوله‌های فالوپ اطلاق می‌شود.
salpingostenochoria
سالپینگواستنوکوری، به عوارض خاص در بارداری که به لوله‌های فالوپ مرتبط است، می‌پردازد.
salpingostomatomy
سالپینگواستوماتومی، روشی است که به جراح این امکان را می‌دهد تا به لوله‌های فالوپ دسترسی پیدا کند.
salpingotomy
سالپینگوتومی، روشی جراحی است که برای حذف موانع موجود در لوله‌های فالوپ انجام می‌شود.
salpingotomies
سالپینگوتومی‌ها، روش‌های جراحی هستند که به طور معمول برای درمان مشکلات در لوله‌های فالوپ انجام می‌شوند.
salpinx
سالپینکس، لوله‌ای که تخمک‌ها را از تخمدان‌ها به رحم منتقل می‌کند و در دستگاه تناسلی زنانه نقش مهمی دارد.
salpoid
سالپویید، اصطلاحی برای اشاره به ساختاری شبیه به سالپینکس در بیولوژی.
salse
سالز، به معنای انجام کاری جسورانه یا ریسک کردن در انتخاب‌ها.
salsifies
تحریف کردن، به معنای تغییر یا تحریف اطلاعات به نحوی که نادرست به نظر برسد.
salsifis
سالسیفی، گیاهی خوراکی شبیه به هویج که در آشپزی استفاده می‌شود.
salsilla
سالسیلا، نوعی گل وحشی که در دامان طبیعت رشد می‌کند.
salsillas
سالسیا، نوعی گیاه کوچک با گل های رنگارنگ است که معمولاً در غذاها مورد استفاده قرار می‌گیرد.
salsoda
سالسودا گیاهی است با طعمی شور که معمولاً برای طعم دهی استفاده می‌شود.
salsola
سالسل، یک جنس از گیاهان گلدار است که عمدتاً در مناطق بیابانی یافت می‌شود.
salsolaceae
سالسلایس خانواده‌ای از گیاهان است که به مکان‌های شور سازگاری دارند.
salsolaceous
سالسلایس، وصفی برای گیاهانی است که متعلق به خانواده سالسلایس هستند.
salsuginose
سالسوجینوز به گیاهانی اشاره دارد که در محیط‌های خاص سازگاری یافته‌اند.
salsuginous
سالسوگینوس به محیطی اطلاق می‌شود که دارای خاکی باتلاقی و مرطوب است، جایی که آب شور به طور موقت وجود دارد.