santir
سنتیر، یک ساز سنتی ایرانی با بدنه چوبی و سیم‌هایی که با دستان نواخته می‌شود و صدای دلنشینی دارد.
santirs
جمع 'سنتیر' به کار می‌رود تا به سازهای بیشتری اشاره کند.
santol
سانتول، میوه‌ای است با پوستی زرد و گوشتی نرم که در مناطق گرمسیری رشد می‌کند.
santols
جمع 'سانتول' به میوه‌های بیشتری اشاره دارد.
santonate
سانتونیت، یک ترکیب شیمیایی است که در چندین واکنش شیمیایی خاص استفاده می‌شود.
santonic
سانتونیک، به ترکیبات شیمیایی خاصی اطلاق می‌شود که در پزشکی کاربرد دارند.
santonine
سانتونین، یک ترکیب شیمیایی است که غالباً در درمان عفونت‌های کرمی استفاده می‌شود و می‌تواند بر سیستم گوارش تأثیر بگذارد.
santoninic
سانتونینیک، ترکیبی مرتبط با سانتونین است که خواص شیمیایی و بیولوژیکی خاصی را داراست.
santonins
سانتونین‌ها، ترکیبات شیمیایی مشتق شده از سانتونین هستند که به تحقیقات دارویی و شیمیایی کمک می‌کنند.
santorinite
سانتورینیت، نوعی معدنی نادر است که در شرایط خاص زمین‌شناسی تشکیل می‌شود.
sanukite
سانوکیت، نوعی سنگ آتش‌فشانی است که در مناطق خاصی تشکیل می‌شود و اطلاعاتی درباره فعالیت‌های زمین‌شناسی می‌دهد.
sanvitalia
سانویتالیایی، گیاهی گلدار است که معمولاً در باغ‌ها یافت می‌شود و برای جذب گرده‌افشان‌ها معروف است.
sanzen
سانزن، نوعی هنر یا نمایش هنری مخصوص به فرهنگ خاصی که در آن استفاده می‌شود.
sao
سئو، نوعی سلاح یا ابزار که عموماً در بازی‌ها یا داستان‌های فانتزی استفاده می‌شود.
saoshyant
سوشیانت، در باور زرتشتیان فرد نجات‌دهنده‌ای است که در پایان زمان ظهور خواهد کرد.
sapa
سفا، نامی که به یک ناحیه یا رودخانه خاص اطلاق می‌شود که عموماً به زیبایی طبیعی آن اشاره دارد.
sapajou
ساپاجو، گونه‌ای از میمون‌های معمول در جنگل‌های بارانی آمریکای جنوبی.
sapajous
ساپاجوها، جمعی از گونه‌های خاص میمونی که به صورت اجتماعی مسکن دارند.
sapan
سپان، نوعی قایق کوچک که معمولاً در آب‌های کم عمق و برای سفرهای کوتاه استفاده می‌شود.
sapanwood
چوب سپان، نوعی چوب مستحکم که معمولاً در صنعت مبلمان سازی استفاده می‌شود.
sapbush
بوش سپ، گیاه یا درختچه‌ای با گل‌های زیبا و رنگارنگ که معمولاً در باغ‌ها کشت می‌شود.
sapek
ساپک، نوعی غذای محلی که معمولاً با ادویه‌ها و مواد طبیعی تهیه می‌شود.
saperda
ساپرَدا، یکی از اجناس سوسک‌ها که معمولاً در جنگل‌ها و مناطق مرطوب یافت می‌شوند.
sapful
سَپ‌پر، صفتی برای درختان یا گیاهانی که مقدار زیادی شیره تولید می‌کنند.
sapharensian
سافارنسین، اصطلاحی که در آناتومی برای اشاره به ساختار خاصی استفاده می‌شود.
saphead
سپ‌هد به شخصی اطلاق می‌شود که احمق یا احمقانه عمل می‌کند.
sapheaded
سپ‌هد به صفتی اطلاق می‌شود که به شخصی احمقانه یا غیرمنطقی توصیف شود.
sapheadedness
وضعیت یا خصوصیت فرد سپ‌هد که به نقص در عقل و قضاوت‌های ضعیف اشاره دارد.
sapheads
جمع 'سپ‌هد'، به افرادی که احمق یا ساده‌لوح هستند اشاره دارد.
saphena
سافنا به رگ‌های خونی خاصی اشاره دارد که در سیستم گردش خون وجود دارند.
saphenae
سافنانه‌ها، سیاهرگ‌های اصلی در پا که خون را از اندام به قلب باز می‌گردانند.
saphenal
نسبت به سافن و نواحی مرتبط با آن، معمولاً در آناتومی و پزشکی استفاده می‌شود.
saphie
یک نام مستعار یا کلمه‌ای با بار احساسی که معمولاً برای دوستان یا افراد نزدیک استفاده می‌شود.
sapiao
اصطلاحی که ممکن است در فرهنگ‌های خاص، بار معنایی ویژه‌ای داشته باشد.
sapidity
طعم و کیفیت مزه، به ویژه در غذاها و نوشیدنی‌ها.
sapidities
جمع کلمه سافیدیتی، که به طعم و کیفیت طعم‌هایی که در غذا وجود دارد اشاره دارد.
sapidless
فاقد طعم و مزه، به طور خاص برای مواد غذایی که هیچ طعمی ندارند.
sapidness
حالت یا کیفیت داشتن طعم و مزه لذیذ.
sapience
دانایی و قابلیت استفاده از دانش به شیوه‌ای عاقلانه.
sapiences
اشکال مختلف دانایی و خرد در جوامع مختلف.