saraad
سراعد، نامی که معمولاً به مکانهای طبیعی زیبا اطلاق میشود.
sarabacan
ساز بادی با صدای خاص که در برخی فرهنگها استفاده میشود.
sarabaite
شخصی که زندگی انزواطلبانهای دارد و از جامعه فاصله میگیرد.
saracenian
مرتبط با فرهنگ و تمدن ساراچنی که در تاریخ وجود داشته است.
saracenic
به شیوهها و ویژگیهای ساراچنی اشاره دارد.
saracenical
مربوط به مضامین و تجسم ساراچنیها در ادبیات و هنر.
saracenism
مجموعهای از باورها و گرایشها که به فرهنگ ساراچنیها مربوط میشود.
saracenlike
به سبکی مرتبط با ساراکانها، مردم مسلمان قرون وسطی که به عنوان دشمنان صلیبیها شناخته میشدند.
sarada
نوعی لباس سنتی که در بخشهایی از آسیا به ویژه در هند و پاکستان استفاده میشود.
saraf
شخصی که در مبادله ارزها و خدمات مالی فعالیت میکند.
sarafan
لباس سنتی بافتنی که معمولاً در روسیه استفاده میشود و به صورت آستین دار و بدون دکمه است.
sarakolet
یک نوع زیورآلات یا وسایل زینتی که در بعضی از فرهنگها استفاده میشود.
sarakolle
ساراکوله، نوعی میوه است که در مناطق گرمسیری رشد میکند و طعمی شیرین و مرطوب دارد.
saramaccaner
ساراماکار، گروهی از مردم بومی است که در منطقه آمازون زندگی میکنند و دارای تاریخ و فرهنگ خاص خود هستند.
sarangousty
سارنگوستی، منطقهای است که به خاطر زیباییهای طبیعی و مناظر چشمنواز معروف است.
sarans
ساران به مجموعهای از قواعد و اصول اطلاق میشود که به منظور حفاظت از محیط زیست و حیات وحش ایجاد میگردد.
saratoga
ساراتوگا، منطقهای تاریخی در ایالت نیویورک است که به خاطر مسابقات اسب دوانی خود مشهور است.
saratogan
ساراتوگانی refer to افرادی که در منطقه ساراتوگا زندگی میکنند و به هنرها و فرهنگ محلی اهمیت میدهند.
saravan
ساراوان، نوعی پارچه یا لباس سنتی که در برخی مناطق و فرهنگها استفاده میشود.
sarawakese
ساراواکزی، به مردمی که در ایالت ساراواک مالزی زندگی میکنند و یا به زبان یا فرهنگ آنها اشاره دارد.
sarawakite
ساراواکیت، به سنگی اشاره دارد که در منطقه ساراواک یافت میشود و ویژگیهای خاصی دارد.
sarawan
ساراوان، نوعی لباس یا پوشش سنتی که در مراسم و جشنها به کار میرود.
sarbacane
سارباکان، سلاحی شبیه لوله است که برای شلیک تیرکهای کوچک استفاده میشود.
sarbican
ساربیکان، نوعی ساختار دفاعی در قلعهها که برای جلوگیری از ورود دشمنان طراحی شده است.
sarcasmproof
مقاوم در برابر کنایه، به معنای اینکه فرد نمیتواند تحت تأثیر حرفهای کنایهآمیز قرار گیرد.
sarcast
کنایهآمیز، به معنای گفتن چیزی به طریقی که معمولاً به معنی مخالف آن اشاره دارد.
sarcastical
کنایهآمیز، به بیان یا احساسی اطلاق میشود که هدف آن اغلب انتقاد یا تمسخر است.
sarcasticalness
کنایهآمیزی، خصوصیتی که نشاندهندهٔ استفاده از کنایه در گفتار است.
sarcasticness
کنایهآمیزی، حالتی که در آن شخص از کنایه استفاده میکند تا به چیزی اشاره کند.
sarcel
سارسل، اصطلاحی برای توضیح یک نوع خاص از سبک یا رویکرد است که به راحتی تعریف نمیشود.
sarcelle
سارسل، نوعی اردک است که معمولاً در اکوسیستمهای آبی و در مناطقی با گیاهان آبزی زندگی میکند.
sarcelled
عمل سارسل کردن به معنای استفاده از گیاهان برای تزئین و طعم دار کردن غذا و یا بستهبندی اشیاء به صورت منظم و بهینه است.
sarcelly
به معنای روحیه یا روشی خاص و دلنشین در صحبت کردن یا رفتار کردن است.
sarcilis
نوعی گیاه که به خاطر رنگ و زیباییاش به کار میرود.
sarcina
نوعی بستهبندی یا ساک برای نگهداری و حمل وسایل.
sarcinae
اشاره به نوعی باکتری که در دستهبندیهای میکروبی شناخته میشود.
sarcinas
سارکیناس، نوعی باکتری است که در محیطهای خاصی یافت میشود و میتواند به عنوان یک عامل بیماریزا در نظر گرفته شود.
sarcine
سارکین یک نوع ماده است که در فرایندهای زیستی یا بیماریها ممکن است تأثیرگذار باشد.
sarcitis
سارکیتس، به التهاب و عفونتی در بافتهای عضلانی اشاره دارد.
sarcle
سارکل به عمل حذف علفهای هرز و بهبود وضعیت گیاهان اشاره دارد.