sarcosepsis
سارکوسپسی، وضعیتی پزشکی است که به عفونت سیستمیک در بافتهای نرم اشاره دارد و ممکن است به عوارض جدی منجر شود.
sarcosepta
سارکوسپتا، بافتهای پیوندی هستند که الیاف عضلانی را تفکیک میکنند و در آناتومی نقشی مهم دارند.
sarcoseptum
سارکوسپتوم، ساختاری است که در آن عضلات و بافتهای مرتبط در طیفهای مختلفی از بافتها مدیریت شدهاند.
sarcosin
سارکوسین، ترکیبی است شیمیایی که به خصوص در بافت عضلات اسکلتی وجود دارد و به متابولیسم کمک میکند.
sarcosis
سارکوزیس، حالتی است که در آن بافت عضلانی به طور غیرعادی رشد میکند و ممکن است به اختلالات سلامتی منجر شود.
sarcosoma
سارکوسوما، بدنه سلولی است که در ساختار الیاف عضلانی قرار دارد و عملکرد آنها را پشتیبانی میکند.
sarcosomal
سارکوزومال، مربوط به سارکوزوم، که نامی برای ساختارهای موجود در سلولهای عضلانی است.
sarcosome
سارکوزوم، ساختاری در سلولهای عضلانی که به تولید انرژی کمک میکند.
sarcosperm
سارکوسپرم، اصطلاحی در زیستشناسی که به نوع خاصی از سلولهای اسپرم اشاره دارد.
sarcosporid
سارکوسپورید، نوعی انگل که حیوانات را تحت تاثیر قرار میدهد.
sarcosporida
سارکوسپوریدا، روشی برای طبقهبندی انگلها که به حیات بهتری در موجودات زنده کمک میکند.
sarcosporidia
سارکوسپوریدیا به گروهی از انگلها تعلق دارد که چرخههای حیات پیچیدهای دارند.
sarcosporidial
عفونی که به سارکوسپوریدیا مربوط میشود، که نوعی پارازیت است.
sarcosporidiosis
عفونتی ناشی از سارکوسپوریدیا که به طور عمده بر روی عضلات تأثیر میگذارد.
sarcostyle
ساختاری لولهای شکل در برخی موجودات دریایی که به حفظ شکل آنها کمک میکند.
sarcostosis
بیماریای که معمولاً در پاسخ به یک عفونت در موجودات آبزی ایجاد میشود.
sarcotheca
ساختاری که سلولهای بارور بعضی از گیاهان را میپوشاند و از آنها محافظت میکند.
sarcotherapeutics
سارکوتراپی، درمانهای پزشکی مربوط به اختلالات عضلانی که هدف آنها بهبود کیفیت زندگی است.
sarcotherapy
سارکوتراپی، شیوه درمانی که بر بهبود عملکرد عضلات و توانبخشی آنها تمرکز دارد.
sarcotic
سارکوتیک، دارویی که به منظور کاهش درد و ناراحتیهای شدید تجویز میشود.
sarcous
سارکوس، به بافتها و ویژگیهای مرتبط با عضلات اشاره دارد.
sarcura
سارکورا، دارویی که در درمانهای خاص و پیشرفته سرطان استفاده میشود.
sardachate
ساردکات، ترکیبی که در درمانهای خاص و موثر استفاده میشود.
sardana
ساردانا، رقصی گروهی و سنتی که از منطقه کاتالونیا در اسپانیا originated شده است.
sardanapalian
سارداناپالی، به سبکی زندگی اشاره دارد که در آن تجمل و افراط وجود دارد.
sardanapalus
سارداناپالوس، نام پادشاهی افسانهای در تاریخ باستان است، که سمبل تجمل و اسراف به شمار میرود.
sardel
ساردل، نوعی ماهی کوچک که در دریاهای مدیترانهای شناخته شده و مصرف میشود.
sardian
ساردین، نوعی ماهی که به دلیل طعم و ارزش غذاییاش در طبیعت شناخته میشود.
sardinewise
به شیوه یا به روش مرتبط با ساردین، برای اشاره به یک سبک آشپزی خاص.
sardinia
ساردینیا، یک جزیره بزرگ در دریای مدیترانه، بخشی از ایتالیا، با سواحل زیبا و مناظر طبیعی فوقالعاده.
sardiuses
ساردیوسها، اشاره به مردمان یا اشیاء مرتبط با فرهنگ ساردینیا در زمانهای قدیم.
sardoin
ساردوئین، یک ماده معدنی که در ساردینیا کشف شده و ویژگیهای منحصر به فردی دارد.
sardonian
ساردونی، به معنای تلخ و کنایهآمیز، به توصیف حالتی از صورت یا بیان اشاره دارد که تمسخرآمیز است.
sardonical
ساردونیک، به معنای تمسخرآمیز و سرزنشآمیز، معمولاً در زمینه طنز یا انتقاد استفاده میشود.
sardonically
به شکل ساردونیک، به تصویر کشیدن یک حس انتقاد یا تمسخر در بیانیه یا عمل.
sardonicism
سخرهگیری، نوعی شوخی یا طنز که به صورت طعنهآمیز و نیشدار بیان میشود و معمولاً با هدف انتقاد از موضوعی استفاده میشود.
sardonyxes
ساردونیکها، سنگهای قیمتی منظمی با رنگهای متنوع که بیشتر به عنوان جواهر استفاده میشوند.
sare
ساری، لباس سنتی زنانه در هند که معمولاً از یک قطعه پارچه بلند درست میشود.
sargassos
سارجاسها، دریای سارجاس، فضای آبی خاص در اقیانوس اطلس که ویژگیهای اکولوژیکی خاصی دارد.