saronide
ساردون، یک واژه علمی مرتبط با خانواده‌ای از گیاهان است که شامل چندین گونه می‌شود.
sarothamnus
ساروتمنوس یک نام علمی است که به گروهی از گیاهان گلدار اشاره دارد.
sarothra
ساروترا به نوعی بوته کوچک اشاره دارد که عمدتاً در مناطق خاصی رشد می‌کند.
sarothrum
ساروترم به نوعی گیاه اشاره دارد که در شرایط خشک به خوبی رشد می‌کند.
sarpedon
سارپدون، شخصیتی افسانه‌ای در یونان باستان که در جنگ تروآ شرکت دارد و پسر زئوس به حساب می‌آید.
sarpler
سارپلر، ابزاری دقیق و خاص که برای اندازه‌گیری و کنترل استفاده می‌شود.
sarpo
سارپو، نوعی از سیب‌زمینی که به خاطر مقاومت به بیماری‌ها شناخته شده است.
sarra
ساررا، نامی با معانی مختلف که می‌تواند به لقب‌های سلطنتی مرتبط باشد.
sarraceniaceae
ساراچنی‌اسی، خانواده‌ای از گیاهان است که به دلیل رفتار گوشت‌خواری و روش‌های ویژه تغذیه‌ای خود شناخته می‌شوند.
sarraceniaceous
ساراچنی‌اسی، صفتی برای توصیف گیاهانی از خانواده ساراچنی‌اسی که نشان‌دهنده ویژگی‌های خاص آنها است.
sarracenial
سراسنیال، مربوط به نوعی گیاه که در مناطق خاصی رشد می‌کند، به ویژه در مناطق گرمسیری و مرطوب.
sarraceniales
سراسنیالی، مربوط به رده‌ای از گیاهان که شامل خانواده سراسنیاسه می‌شود.
sarraf
صراف، شخصی که در تجارت ارز فعالیت دارد و معمولاً پول را برای دیگران تبدیل می‌کند.
sarrasin
ساراسین، اصطلاحی تاریخی که به گروهی از مردم و فرهنگ خاصی اشاره دارد.
sarrazin
سارازین، نوعی غله که در غذاهای مختلف به کار می‌رود.
sarrow
ساراو، به معنای بلعیدن یا سرکوب کردن احساسات.
sarrusophonist
سارسوفونیست، شخصی که ساز سارسوفون را می‌نوازد.
sarsa
سارسآ، نوعی شربت یا طعم‌دهنده که معمولاً برای غذاها استفاده می‌شود.
sarsaparillin
سارساپاریلین، یک ماده طبیعی که خواص دارویی دارد.
sarsar
سارسار، صدای خش‌خش یا وزش باد به آرامی.
sarsars
سارسار، صداهای آرام و ریز در حین وزش باد.
sarsechim
سارسچیم، یک مفهوم یا اصطلاح مربوط به سنت‌های فرهنگی.
sarsnet
سارس‌نت، نوعی پارچه سبک و نازک است که معمولاً در لباس‌های تاریخی و قدیمی به کار می‌رود.
sarson
سارسون، نوعی گیاه از خانواده‌ کلم‌ها است که دانه‌های آن برای تهیه روغن خردل استفاده می‌شود.
sarsparilla
سارسپاریا، نوعی نوشیدنی است که معمولاً از ریشه گیاه سارسپاریا تهیه می‌شود و طعمی شیرین دارد.
sart
سارت، به کسی گفته می‌شود که در زمینهٔ خیاطی و دوخت لباس تخصص دارد.
sartage
سارتاژ، به فرایند دوخت و طراحی لباس اشاره دارد که در آن دقت و جزئیات اهمیت زیادی دارند.
sartain
سارتین، اصطلاحی است که برای توصیف یک سبک خاص یا سنتی از لباس استفاده می‌شود.
sartish
سرتیش، نوعی پارچه یا لباس که معمولاً به دلیل طراحی خاص و جذابیت آن شناخته می‌شود.
sartor
سارتر، به فردی اطلاق می‌شود که لباس‌های سفارشی می‌سازد و به طرز لباس پوشیدن اهمیت می‌دهد.
sartoriad
سارتورید، طراحی یا سبکی خاص در زمینه مد و لباس که معمولاً با جزئیات دقیق مشخص می‌شود.
sartorially
سارتوریال، اصطلاحی که به شیوه لباس پوشیدن و طراحی لباس اشاره دارد.
sartorian
سارتوریان، به ویژگی‌ها و عناصر مد لباس‌ها و استایل‌ها اشاره دارد.
sartorite
سارتوریت، نوعی جنس یا ماده که معمولاً در لباس‌های باکیفیت و مد روز استفاده می‌شود.
sartors
خیاط‌ها، افرادی که لباس می‌دوزند و اصلاح می‌کنند.
saruk
ساروق، نوعی فرش دستباف ایرانی که معمولاً نقش و نگارهای خاصی دارد.
sarum
سارام، نامی تاریخی که به مکان‌ها یا شهرها اشاره دارد.
sarus
crane سارس، نوعی پرنده بزرگ که در آسیای جنوبی یافت می‌شود.
sarvarthasiddha
ساروارتاسیده، اصطلاحی در معنویات که به تحقق تمامی اهداف اشاره دارد.
sarwan
ساروان، یک نام خانوادگی که در بین برخی قوم‌ها و مناطق رایج است.