scaphiopodidae
اسکافی‌پودیده‌ها، خانواده‌ای از قورباغه‌ها که دارای پاهای مناسب برای حفر هستند.
scaphiopus
اسکافی‌پوس، جنس قورباغه‌هایی که مخصوصاً در مناطق خشک زندگی می‌کنند.
scaphism
اسکافیسم، نوعی مجازات است که شامل محبوس کردن فرد در بین دو قایق یا جعبه چوبی و تغذیه او با شیر و عسل است تا حشرات او را بزنند و او به تدریج بمیرد.
scaphite
اسکافیت، نوعی فسیل است که به خانواده آمونیت‌ها تعلق دارد و شکل خاصی از صدف‌های حلزونی را نشان می‌دهد.
scaphites
اسکافیت‌ها در بخش‌های مختلف اقیانوس‌های کرتاسه زندگی می‌کردند و از جمله فسیل‌های مشخص این دوره به شمار می‌آیند.
scaphitidae
اسکافیتیدا، خانواده‌ای از آمونیت‌ها است که چندین گونه را شامل می‌شود و ویژگی‌های خاصی در شکل و اندازه پوسته دارند.
scaphitoid
اسکافیتوئید به نوعی از فرم‌هایی اطلاق می‌شود که در گروهی از نرم‌تنان یافت می‌شود و دارای ویژگی‌های خاصی در ساختار پوسته هستند.
scaphocephaly
اسکافوسفالیک، حالتی است که در آن جمجمه به صورت طولی کشیده می‌شود و معمولاً در اثر نزدیک شدن زودرس جمجمه ایجاد می‌شود.
scaphocephalic
شکل سر که به طور غیرعادی طولانی و باریک است و معمولاً ناشی از بسته شدن زودرس درز جمجمه است.
scaphocephalism
وضعیتی که در آن شکل سر به دلیل بسته‌شدن زودرس درزهای جمجمه به شکل اسكافوسفالیک در می‌آید.
scaphocephalous
حالت سر که به طور غیرعادی کشیده و باریک است.
scaphocephalus
نوعی از ناهنجاری سر که در آن سر به شکل اسكافوسفالیک تغییر شکل می‌دهد.
scaphocerite
پرتوی از ناحیه از سر سخت‌پوستان که به صورت یک زائده یا تیغه باریک وجود دارد.
scaphoceritic
ناحیه‌ای که مربوط به اسكافوسیرایت است و در توصیف ویژگی‌های آن به کار می‌رود.
scaphognathite
اسکافوگناتیته، ساختاری در سخت‌پوستان که معمولاً برای تهویه آب در برمی‌گیرد.
scaphognathitic
اسکافوگناتیک، صفتی که به ویژگی‌های خاص مربوط به اسکافوگناتیته اشاره دارد.
scapholunar
اسکافولونار، استخوانی در مچ دست که به کارکرد حرکتی کمک می‌کند.
scaphopod
اسکافوپود، نرم‌تنی با شکل خاص که در زیر سطح زمین یافت می‌شود.
scaphopodous
اسکافوپودوس، صفتی که به ویژگی‌های خاص متعلق به اسکافوپودها اشاره دارد.
scapiform
اسکاپیفرم، صفتی که به ساختارهایی اشاره دارد که به شکل تیغه شانه هستند.
scapigerous
اسکیپیجرس به معنی داشتن شاخه‌هایی است که مسئولیت نگه‌داشتن گل‌ها را بر عهده دارند.
scaping
اسکیپینگ به فرایند طراحی و ایجاد مناظر زیبا اشاره دارد.
scapoid
اسکیپوید استخوانی است که در مچ دست وجود دارد و در حرکات دست نقش دارد.
scapolite
اسکیپولیت ماده معدنی است که در سنگ‌های دگرگونی یافت می‌شود.
scapolitization
اسکیپولیتیزیشن پراسه‌ای است که طی آن فلدسپات به اسکیپولیت تغییر شکل می‌دهد.
scapose
اسکیپوز به نوعی رشد در گیاهان اطلاق می‌شود که ساقه‌ای دارد که در انتهای آن گل‌ها قرار دارند.
scapple
اسکپُل یک نرم‌افزار برای سازماندهی و تجسم افکار و ایده‌ها به‌صورت بصری است.
scappler
اسکاپلر ابزاری است که برای کاهش تنش و درد در ناحیه شانه استفاده می‌شود.
scapulalgia
اسکاپولالژی به معنای درد در ناحیه کتف یا شانه است.
scapulare
اسکاپولار به استخوان‌هایی اطلاق می‌شود که در ناحیه شانه وجود دارند.
scapulated
اسکاپوله به حالتی اطلاق می‌شود که در طراحی لباس‌ها به شانه‌ها توجه خاصی شده است.
scapulectomy
اسکاپولکتومی به معنای عمل جراحی برای برداشتن کتف می‌باشد.
scapulet
اسکاپولت، نام یک خانواده در داستان رومئو و ژولیت که در تضاد با خانواده مونتگور قرار دارند.
scapulette
اسکاپولت، یک ساختار کوچک در آناتومی که به کتف متصل است.
scapuloaxillary
اسکاپولواکسیدری، به ناحیه‌ای اشاره دارد که شامل کتف و زیر بغلی است.
scapulobrachial
اسکاپولوبراکیال، به ناحیه‌ای اشاره دارد که شامل کتف و بازو است.
scapuloclavicular
اسکاپولوکلاویکول، به حرکت‌ها و ارتباطات بین کتف و ترقوه اشاره دارد.
scapulocoracoid
اسکاپولوکوراکوئید، به ناحیه‌ای در شانه که شامل کتف و زایده کوراکوئید است، اشاره دارد.
scapulodynia
اسکاپولودینیا، به معنای درد در منطقه شانه، که معمولاً ناشی از آسیب یا عوارض دیگر است.
scapulohumeral
اسکاپولوهومرال، مربوط به مفصل یا منطقه‌ای که تیغه شانه و بازو را به هم متصل می‌کند.