scelidosaurus
اسکلیدوسور، یک دایناسور گیاه‌خوار از دوره ژوراسیک با استخوان‌بندی محکم و پاهای کوتاه.
scelidotherium
اسکلیدوتریوم، نوعی از کندال‌های بزرگ که در دوران پیش از تاریخ در آمریکای جنوبی زندگی می‌کردند.
sceliphron
اسکلیفرون، یک گونه از زنبورهای خصوصی که در ساخت لانه‌های گلی تخصص دارند.
sceloncus
اسکلونکوس، یک ژنوس از ماهی‌ها که اطلاعات کمی درباره آن وجود دارد.
sceloporus
اسکلوپوروس، یک ژنوس از سوسمارها که در زیستگاه‌های سنگی زندگی می‌کنند.
scelotyrbe
اسکلتیر، اصطلاحی در علم حشرات برای توصیف یک خصوصیت یا درجه خاص.
scelp
وضعیت یا کنش غیرمستقیم که در آن، ما به تفکر یا تحلیل اوضاع می‌پردازیم.
scenary
منظره یا نمایش بصری یک مکان به‌ویژه در یک رویداد خاص.
scenarioist
شخصی که سناریوهایی را برای موارد مختلف تصور و برنامه‌ریزی می‌کند.
scenarioization
فرایند شکل‌دهی و تجزیه و تحلیل سناریوهای مختلف.
scenarioize
عمل سناریوسازی و تجسم سناریوهای مختلف برای تحلیل و برنامه‌ریزی.
scenarization
فرایند ایجاد یا تعدیل سناریو برای نمایش یا روایت داستان.
scenarize
سِناَری کردن، ترسیم یا ایجاد تصاویری از یک داستان یا رویداد در قالب داستان‌نویسی.
scenarizing
فعالیت سِناَری کردن به معناى خلق یا طرح‌ریزی یک داستان تجسمی است.
scendentality
سکاندنتالیتی به مفهوم یا کیفیت بالا رفتن و تعالی در شخصیت یا هنر اشاره دارد.
scenecraft
هنر یا علم طراحی و ایجاد صحنه‌ها برای نمایش‌ها، فیلم‌ها یا پروژه‌های نمایشی.
scenedesmus
اسنیدس‌موس یک جنس از جلبک‌های سبز آب شیرین است.
sceneful
صحنه‌ای به معنای وجود یا داشتن صحنه‌های دیدنی و جذاب است.
sceneman
سینمان به فردی اطلاق می‌شود که در صنعت تئاتر یا سینما، مسئول طراحی و ایجاد صحنه‌ها و جلوه‌های بصری است.
sceneries
مناظر به تماشا و فضاسازی‌های زیبا اطلاق می‌شود که معمولاً در طبیعت یا مکان‌های خاص مشاهده می‌شوند.
sceneshifter
سین شيفتر به فردی گفته می‌شود که مسئول تغییر صحنه‌ها و جابجایی وسایل در طول یک نمایش است.
scenewright
سین رایت به نویسنده صحنه یا دیالوگ در یک نمایش یا فیلم اطلاق می‌شود.
scenical
سینیکال به وضعیت یا طراحی منظرهایی اطلاق می‌شود که نمایش بصری و جزئیات در آن اهمیت دارد.
scenically
به طور سینیکال به توصیف شرایطی اطلاق می‌شود که مناظر زیبا یا چشم‌اندازهای جذاب دارند.
scenist
صحنه‌ساز، فردی که دکور صحنه‌های تئاتر و اجراهای هنری را طراحی می‌کند.
scenite
سکنیات، نوعی معدنی که به طور خاص در برخی مناطق زمین‌شناسی وجود دارد.
scenograph
صحنه‌نگار، فردی که صحنه را به طور بصری طراحی و تجسم می‌کند.
scenographer
صحنه‌نگار، شخصی متخصص در طراحی صحنه‌های تئاتری و حاصل کار اوست.
scenographic
صحنه‌نگاری، مربوط به طراحی و ساخت دکور صحنه‌های هنری و تئاتری.
scenographical
صحنه‌نگاری، اشاره به طراحی تخصصی دکور و عناصر بصری در تئاتر و سینما دارد.
scenographically
به معنای طراحی صحنه و ایجاد تجربه بصری در تئاتر و هنرهای نمایشی است.
scenopinidae
خانواده‌ای از حشرات که به‌عنوان مگس‌های عنکبوتی شناخته می‌شوند و به اثرات زیست‌محیطی اهمیت دارند.
scension
به معنای صعود یا بالا رفتن، به‌ویژه در زمینه کوه‌نوردی یا ترقی در شغل است.
scenter
به عنوان شخص یا شیء که بوی خوشی دارد یا جاذبه را ایجاد می‌کند، به کار می‌رود.
scentful
به معنای بوی خوش و دلپذیر که فضای را پر می‌کند.
scentless
به معنای فاقد بو یا عطر که نمی‌تواند حس بویایی را تحریک کند.
scentlessness
عدم وجود بو؛ حالتی که در آن هیچ بویی احساس نمی‌شود.
scentproof
کیسه یا ظرفی که اجازه نمی‌دهد بوها از آن خارج شوند یا وارد آن شوند.
scentwood
چوبی که دارای بوی خوشی است و معمولاً در عطرها استفاده می‌شود.
scepsis
شک و تردید به چیزی، به‌ویژه در مورد حقیقت یا ارزش یک ادعا.