symphoricarpous
به گیاهانی اطلاق می‌شود که توت‌های زینتی دارند.
symphrase
به معنای بیان افکار و احساسات به طرز ادبی و زیباست.
symphronistic
به معنای ترتیبی هماهنگ و همسو در انجام کارها می‌باشد.
sympiesometer
سیمپیوسومتر، ابزار اندازه‌گیری فشار جوی، معمولاً در علوم جوی استفاده می‌شود.
simplectic
ساختار ساده‌کتیک، نوعی ساختار هندسی که در فیزیک و ریاضیات بررسی می‌شود.
symplectic
هندسه سمپلتیک، نوع خاصی از هندسه که به بررسی سیستم‌های دینامیکی می‌پردازد.
simpled
ساده‌سازی، فرآیند آسان کردن یک مفهوم یا متن به‌طوری‌که فهم آن راحت‌تر شود.
symplegades
سمپله‌گادها، دو سنگ بزرگ در افسانه‌های یونانی که به هم می‌خوردند و شناگران را گرفتار می‌کردند.
simpleheartedly
با قلبی ساده، به معنای داشتن روحی نیک و بی‌آلایش در برخورد با دیگران.
simpleheartedness
ساده‌دل بودن به معنای داشتن قلبی پاک و بدون غرض و نیت بد و نیکو است.
simplemindedly
به طور ساده‌دلانه به این معناست که فرد بدون تفکر یا شناخت کافی عمل می‌کند.
simplemindedness
ساده‌دلی به معنای ناتوانی در درک پیچیدگی‌ها یا داشتن تفکر ساده و ناپخته است.
simpleness
سادگی به معنای عدم پیچیدگی و راحتی قابل درک است.
symplesite
سیمپل‌سایت نوعی کانی است که در طبیعت به شکل خاصی وجود دارد و خاصیت‌های مخصوص به خودش را دارد.
simplesse
ساده‌دلی به معنای استعمال نگارش یا بیان با سادگی و عدم بیش‌ازحد تقلید است.
simpletonian
شخصی که دارای بینش یا فهم ساده‌لوحانه است.
simpletonianism
گرایش به داشتن افکار و نظرات ساده و بی‌عمق.
simpletonic
رویکرد یا توضیحی که کاملاً ساده و بی‌معنی است.
simpletonish
دارای ویژگی‌های یک شخص ساده‌لوح.
simpletonism
نگرش یا رفتار مبتنی بر ساده‌لوحی.
simplexed
ساده‌سازی یا کاهش پیچیدگی یک حل یا طراحی.
simplexity
سمپلکسیتی، ترکیب سادگی و پیچیدگی است به طوری که مفاهیم پیچیده به سادگی قابل فهم باشند.
simplices
سمپلیکس‌ها از ابعاد مختلف تشکیل شده‌اند و در ریاضیات برای بیان اشیاء هندسی استفاده می‌شوند.
simplicia
سمپلیسیا به عنوان یک اصطلاح فلسفی به عناصر ساده یا بنیادی اشاره دارد.
simplicial
سمپلیسالی به طرح‌هایی اشاره دارد که شامل سمپلیکس‌ها و ارتباطات آن‌ها است.
simplicially
به نحوی که به سمپلیکس‌ها مربوط می‌شود یا بر اساس آن‌ها سازماندهی شده است.
simplicident
سمپلیدنت به ویژگی ساده و شناخته‌شده یک چیز اشاره دارد.
simplicidentata
سیمپلیکیدنتاتا، زیرگروهی از موجودات دریایی با دندان‌های ساده است که به مطالعه تکامل موجودات دریا کمک می‌کند.
simplicidentate
سیمپلیکیدنتات به ویژگی‌هایی اطلاق می‌شود که به دندان‌های ساده موجودات مرتبط است که در روند تغذیه و سازگاری نقش دارد.
simplicist
سیمپلکیست به شخصی اطلاق می‌شود که بر سادگی و وضوح در تفکر و عمل تأکید دارد.
simplicitarian
سیمپلیکیتاریانیسم به روشی زندگی اشاره دارد که بر سادگی و حذف اضافات تأکید دارد.
simplicize
ساده‌سازی به عمل یا فرآیند کاهش پیچیدگی اشاره دارد.
simplificative
ساده‌سازی، به اقداماتی اطلاق می‌شود که به کاهش پیچیدگی در سیستم یا فرآیند کمک می‌کند.
simplificator
ایجاد یا استفاده از ابزار یا سیستمی که مفاهیم را ساده‌تر و قابل فهم‌تر می‌کند.
simplifiedly
به شیوه‌ای که مفاهیم پیچیده به شکل ساده و قابل فهم ارائه می‌شوند.
simplifier
شخص یا ابزاری که مفاهیم یا اطلاعات را ساده‌تر کرده و فهمیدن را برای دیگران آسان می‌کند.
simplifiers
ابزارها یا منابعی که اطلاعات یا ایده‌ها را ساده‌تر می‌کنند.
simpling
عمل یا فرایند ساده کردن و قابل فهم کردن موضوعات و ایده‌ها.
simplisms
عبارات یا ایده‌های ساده شده که ممکن است پیچیدگی واقعی موضوعات را نادیده بگیرند.
simplist
ساده‌ترین، اشاره به چیزی که بسیار ساده و بدون پیچیدگی است.