sinapic
اسید سیناپیک، یک ترکیب شیمیایی است که به وفور در سبزیجات و مواد غذایی یافت میشود و میتواند مزه و عطر غذا را تحت تأثیر قرار دهد.
sinapin
سیناپین، ترکیبی است که از دانههای خردل استخراج میشود و در صنایع غذایی کاربرد دارد.
sinapine
سیناپین، یک آلکالوئید است که به ویژه در دانههای خردل موجود است و ممکن است به سلامت کمک کند.
sinapinic
اسید سیناپینیک، یک ترکیب شیمیایی است که در گیاهان خانواده کلم یافت میشود و میتواند بر ارزش غذایی تأثیر بگذارد.
sinapis
سیناپیس، جنسی از گیاهان است که شامل انواع مختلفی از خردل میباشد.
sinapisine
سیناپی سین، ترکیب شیمیایی که در برخی از دانههای خردل وجود دارد.
sinapism
سیناپیسم، درمانی قدیمی که شامل استفاده از خردل در پزشکی است.
sinapisms
سیناپیسمها، انواع درمانهای قدیمی که شامل استفاده از خردل هستند.
sinapize
سیناپیز کردن، عمل درمان با استفاده از خردل به عنوان یک روش پزشکی.
sinapoline
سیناپولین، ترکیب شیمیایی که از گیاهان خردل بهدست میآید.
synaposematic
سیناپوزماتیک، صفتی برای رنگآمیزی هشدار دهنده که به تشخیص شکارچیان کمک میکند.
synapsed
سیناپس به نقطهای گفته میشود که در آن دو نورون برای ارسال اطلاعات به یکدیگر متصل میشوند.
synapsida
سیناپسیدا یک رده از مهرهداران است که شامل پستانداران و دستههای مشابه آنها میشود.
synapsidan
سیناپسیدان به گروهی از جانوران گفته میشود که به ناهمسازان و پستانداران مرتبط هستند.
synapsing
سیناپس کردن به عمل ایجاد ارتباط بین نورونها از طریق سیناپس گفته میشود.
synaptai
سیناپتیها به ساختارهای بیولوژیکی اشاره دارند که در فرآیند انتقال سیگنالهای عصبی دخیل هستند.
synaptase
سیناپتاز آنزیمی است که در ترشح مواد شیمیایی در سیناپسها نقش دارد.
synapte
سیناپت، نقطه اتصال بین دو نورون که در آن انتقال سیگنالهای عصبی انجام میشود.
synaptene
سیناپتن، ترکیب شیمیایی که در گیاهان خاص یافت میشود و خواص بیولوژیکی دارد.
synaptera
سیناپترا، ردهای از حشرات که ویژگیهای مشترکی دارند.
synapterous
سیناپتروس، ویژگیهایی که به موجودات در تطابق با محیط کمک میکند.
synaptical
سیناپتیک، مرتبط با سیناپسها و ارتباطات عصبی در مغز.
synaptically
به طور سیناپتیک، در زمینه ارتباطات عصبی و انتقال سیگنالها.
synaptychus
سیناپتیکوس، یک نوع موجود دریایی با ویژگیهای خاص که در زیستشناسی دریایی مورد توجه است.
synapticula
سیناپتیکولا، یک عنصر ساختاری در سیستم عصبی که نقش مهمی ایفا میکند.
synapticulae
سیناپتیکولاها، واحدهای کوچک در انتقال اطلاعات عصبی و ارتباط بین نورونها.
synapticular
سیناپتیکولار، مربوط به اتصالات عصبی که در یادگیری و حافظه نقش دارند.
synapticulate
سیناپتیکولار کردن به معنای بررسی ویژگیهای اتصالات عصبی در مغز است.
synapticulum
سیناپتیکولوم، یک ساختار مرتبط با کارایی سیناپسها و انتقال اطلاعات عصبی.
synaptid
سیناپتید، نوعی از سلولهای عصبی که در انتقال سیگنالهای عصبی نقش دارند و در سیستم عصبی مرکزی یافت میشوند.
synaptosauria
سیناپتوزاریا، دستهای از خزندگان که در دورههای قدیمیتر زمین شناسی زندگی میکردند و در مطالعات دیرینهشناسی اهمیت دارند.
synaptosomal
سیناپتوزومی، مربوط به بخش سیناپتوزومی سلولهای عصبی که در عملکرد نورونها نقش دارد.
synaptosome
سیناپتوزوم به ساختارهای موجود در سیناپسها اشاره دارد که در انتقال سیگنالهای عصبی ایفای نقش میکند.
synarchical
سینارکی به معنی تقسیم قدرت میان چندین فرد یا گروه است تا همکاری و هماهنگی بیشتری به وجود آید.
sinarchism
سینارشیسم دکترین سیاسی است که بر همکاری و همیاری در حکومت تأکید میکند.
synarchism
سینارشیسم، یک مدل حکومتی است که بر اساس همکاری و همافزایی قدرت بین نهادها و افراد بنا شده است.
sinarchist
سینارشیست، فردی است که به اصول سینارشیسم و همکاری در حکمرانی اعتقاد دارد.
synarmogoid
سینارموگید، اصطلاحی زیستی است که به اشکال خاص در زیستشناسی اشاره دارد.
synarmogoidea
سینارموگوییدا، یک زیرگروه در علم زیستشناسی است که بر روی اشکال زندگی خاص تمرکز دارد.
sinarquism
سینارکیسم، مفهومی است که بر اتحاد و همبستگی در سیاست تاکید دارد.