sphenisciformes
اسپنیشسیفورمز، سفارشی که شامل تمامی گونه‌های پنگوئن است.
spheniscine
اسپنیسکین، به زیرخانواده‌ای از پنگوئن‌ها مربوط می‌شود.
spheniscomorph
سفنيسکامورف به گروهی از پرندگان دریایی اطلاق می‌شود که به خانواده پنگوئن‌ها تعلق دارند.
spheniscomorphae
سفنيسکامورف‌ها به زیرخانواده‌ای از پنگوئن‌ها اطلاق می‌شود که ویژگی‌های خاصی برای زندگی در محیط‌های سرد دارند.
spheniscomorphic
ویژگی‌های سفنيسکامورفیک به خصوصیات خاص زیست‌شناختی و سازگاری‌های خانواده پنگوئن‌ها اشاره دارد.
spheniscus
سفنيسکوس به جنس خاصی از پرندگان پنگوئنی اطلاق می‌شود که در آب‌های سرد زندگی می‌کنند.
sphenobasilar
مفصل سفنوبازیلار به ناحیه‌ای در جمجمه اشاره دارد که دو استخوان مهم را به هم متصل می‌کند.
sphenobasilic
ناحیه سفنوبازیلک به ناحیه‌ای در جمجمه اشاره دارد که با عصب‌های جمجمه‌ای مرتبط است.
sphenocephaly
سفنوکفالی، یک وضعیت نادر پزشکی است که در آن جمجمه به شکل لوزی تغییر شکل می‌یابد.
sphenocephalia
سفنوکفالیا به شرایطی اشاره دارد که در آن جمجمه به شکل خاصی تغییر شکل می‌یابد.
sphenocephalic
سفنوکفالی، صفتی برای توصیف شرایطی است که در آن شکل سر به صورت لوزی است.
sphenocephalous
سفنوکفالی به افراد یا شرایطی با جمجمه‌ای به شکل خاص اشاره می‌کند.
sphenodon
سفنودون نوعی خزنده با ویژگی‌های خاص است که به طرز خاصی در حیات وحش زندگی می‌کند.
sphenodont
سفنودنت، به طور خاص به گروهی از خزندگان اشاره دارد که دارای دندان‌های خاص هستند.
sphenodontia
سفنودونتیا، رده‌ای از خزندگان است که شامل تنها دو گونه تواتارا می‌باشد و بیشتر در نیوزیلند یافت می‌شود.
sphenodontidae
خانواده‌ای از خزندگان است که شامل تواتارا می‌شود و از منظر حفاظت اهمیت دارد.
sphenoethmoid
منطقه‌ای در جمجمه که شامل استخوان‌های سفنوئید و اتموئید می‌باشد.
sphenoethmoidal
مربوط به تقاطع استخوان‌های سفنوئید و اتموئید در جمجمه.
sphenofrontal
مربوط به منطقه‌ای از جمجمه که میان استخوان‌های سفنوئید و پیشانی قرار دارد.
sphenogram
نموداری از ساختارهای آناتومیک که به نمای تصویری کمک می‌کند.
sphenographer
سفنوشش‌نگار، شخصی که به مطالعه و مستندسازی شکل استخوان‌های سپنوئید می‌پردازد.
sphenography
سفنوشش‌نگاری، مطالعه و مستندسازی اشکال و ساختارهای استخوان سپنوئید.
sphenographic
سفنوشش‌نگار، مربوط به مستند سازی و تحلیل اشکال استخوان سپنوئید.
sphenographist
سفنوشش‌نگار، فردی که در مستندسازی شکل‌های استخوان سپنوئید تخصص دارد.
sphenoidal
سپنوئید، مربوط به استخوان سپنوئید که در پایه جمجمه وجود دارد.
sphenoiditis
سپنوئیدیت، به التهاب سینوس‌های سپنوئید اشاره دارد.
sphenolith
sphenolith، نوعی فسیل میکروسکوپی مرتبط با جانداران دریایی است که در اعماق دریا کشف می‌شود.
sphenomalar
sphenomalar، مربوط به ارتباط بین استخوان‌های اسفنوئید و مالار در ناحیه صورت است.
sphenomandibular
sphenomandibular، به ناحیه‌ای در فک اشاره دارد که از اجزای اتصال استخوان اسفنوئید و فک پایین تشکیل شده است.
sphenomaxillary
sphenomaxillary، به مفصل یا ارتباط بین استخوان‌های اسفنوئید و ماگزیلا اشاره دارد.
sphenopalatine
sphenopalatine، به گانگلیون یا عصب‌هایی اشاره دارد که در حفره بینی و سینوس‌ها فعالیت دارند.
sphenoparietal
sphenoparietal، به ناحیه‌ای اشاره دارد که استخوان اسفنوئید و استخوان پاریتال را در مغز جداسازی می‌کند.
sphenopetrosal
درز بین استخوان اسفنوئید و قسمت پتروس استخوان تمپورال در جمجمه بشر.
sphenophyllaceae
خانواده‌ای از گیاهان منقرض‌شده که در دوره‌های زمین‌شناسی با ساختار خاص برگ‌ها روییده‌اند.
sphenophyllaceous
وابسته به خانواده سفنوفیلاسه، که شامل گیاهان منقرض‌شده با ویژگی‌های خاص است.
sphenophyllales
رده‌ای شامل گیاهان منقرض‌شده با ویژگی‌های خاص از نظر ساختار و تولید مثل.
sphenophyllum
جنسی از گیاهان منقرض‌شده با ویژگی‌های خاص که در دوره‌های گذشته روییده‌اند.
sphenophorus
جنسی از گیاهان با ویژگی‌های خاص که در مطالعات اکولوژیک مورد بررسی قرار می‌گیرد.
sphenopsid
سفنوپسید، شاخه‌ای از گیاهان با ساقه‌های توخالی و بند دار که معمولاً در محیط‌های مرطوب رشد می‌کنند.
sphenopteris
سفنوپتریس، یک جنس از سرخس‌ها که اکنون منقرض شده و در دوران‌های زمین‌شناسی گذشته وجود داشته است.