subcommissaries
زیر کمیسری‌ها به سازمان‌ها یا مقاماتی اشاره دارد که مسئولیت‌هایی جزئی‌تر در دایره نفوذ کمیساری دارند.
subcommissaryship
زیر کمیسری به وضعیت یا مقام داشتن یک زیر کمیسار اشاره دارد.
subcommission
زیر کمیسیون به یک گروه یا کمیته کوچک‌تر اشاره دارد که زیر نظر یک کمیسیون بزرگ‌تر فعالیت می‌کند.
subcommissioner
زیر کمیسر به فردی اشاره دارد که در یک زیر کمیسیون کار می‌کند و مسئولیت‌های مشخصی دارد.
subcommissioners
زیر کمیسرها به افراد بیشتری که در زیر کمیسیون‌ها فعالیت می‌کنند اشاره دارد.
subcommissionership
پست یا مقام مربوط به معاونت در کمیسیون، که معمولاً مسئولیت‌های خاصی را بر عهده دارد.
subcommissions
زیرگروه‌هایی از یک کمیسیون که بر روی موضوعات خاص تمرکز دارند.
subcommit
عمل ارسال یا تسلیم بخشی از یک ارائه یا گزارش بزرگتر.
subcommunity
گروهی از افراد که در یک زمینه خاص جغرافیایی یا موضوعی زیر یک جامعه بزرگتر تجمع یافته‌اند.
subcompany
شرکت کوچکتر یا وابسته‌ای که تحت نظارت یا مالکیت یک شرکت بزرگتر فعالیت می‌کند.
subcompensate
عمل پرداخت پاداش جزئی یا کمتر از مقدار کامل به فردی.
subcompensated
زیر جبران شده، حالتی است که در آن جبرانی برای کمبودها ایجاد نشده است.
subcompensating
زیر جبران کردن، به معنای ناکافی بودن جبرانی برای کمبودها است.
subcompensation
زیر جبران، حالتی است که در آن جبران لازم به درستی انجام نشده است.
subcompensational
زیر جبرانی، وصفی که به ویژگی‌های ناکافی بودن جبران اشاره دارد.
subcompensative
زیر جبرانی، به مفهوم ناکافی بودن جبرانی در یک فرآیند اشاره دارد.
subcompensatory
زیر جبرانی، به اقداماتی اشاره دارد که جبران ناکافی را نشان می‌دهند.
subcomplete
نیمه تمام، به حالتی اطلاق می‌شود که چیزی به طور کامل انجام نشده است و نیاز به تکمیل بیشتری دارد.
subcompletely
به طور ناقص، حالتی که چیزی به طور کامل قابل فهم یا قابل مشاهده نیست.
subcompleteness
حالت یا ویژگی ناتمام بودن، جایی که کار یا پروژه هنوز کامل نشده است.
subcompletion
وضعیتی که در آن کار یا پروژه به طور کامل به پایان نرسیده و مورد نیاز است.
subcomponent
مؤلفه‌ای که بخشی از یک کل بزرگ‌تر است و می‌تواند به تنهایی یا به صورت گروهی کار کند.
subcomponents
مؤلفه‌های کوچکی که در کنار هم یک سیستم بزرگ‌تر را تشکیل می‌دهند.
subcompressed
زیر فشرده به حالتی از داده‌ها اطلاق می‌شود که در آن حجم داده‌ها به نحوی کاهش یافته است تا فضای کمتری را اشغال کند.
subcomputation
زیر محاسبه به محاسباتی کوچک‌تر اشاره دارد که به منظور ساده‌سازی یا بهبود یک فرآیند بزرگتر انجام می‌شود.
subcomputations
زیر محاسبات به مجموعه‌ای از محاسبات کوچک‌تر اطلاق می‌شود که در کل یک فرآیند یا سیستم بزرگ‌تر به کار می‌روند.
subconcave
زیر محدب به حالتی از یک تابع یا سطح اطلاق می‌شود که در آن انحنا به طور خاصی محدود شده است تا ویژگی‌های خاصی داشته باشد.
subconcavely
رفتاری است که در آن تابع به گونه‌ای محدود و زیر محدب عمل می‌کند.
subconcaveness
زیر محدبی به ویژگی‌های خاصی اطلاق می‌شود که در یک تابع یا معادله ظاهر می‌شود.
subconcavity
فرورفتگی زیرین به وجود آمدن نواحی توخالی یا فرورفته در یک سطح اشاره دارد.
subconcavities
فرورفتگی‌های زیرین به مجموعه‌ای از نواحی فرورفته در سطح اشاره دارد.
subconcealed
زیر پوشش قرار گرفتن به معنای پنهان کردن یا نشان ندادن چیزی است.
subconcession
فرعی به معنای تسهیلات کوچکتر یا جانب‌داری مجزا در توافقات است.
subconcessionaire
فرعی‌دار به شخصی که بخشی از خدمات یا کالاها را طبق договор به صورت جداگانه ارائه می‌دهد، اشاره دارد.
subconcessionary
فرعی به شرایطی اطلاق می‌شود که در راستای توافقات کلان کمتر و به طور مجزا مورد بررسی قرار می‌گیرند.
subconcessionaries
زیرمؤسسه‌ها، شرکت‌ها یا گروه‌هایی هستند که برای انجام کارها و خدمات به یک مؤسسه اصلی کمک می‌کنند.
subconcessioner
زیرمؤسسه، شخص یا گروهی است که به جای یک مؤسسه اصلی فعالیت می‌کند و مسئولیت‌هایی را بر عهده دارد.
subconchoidal
زیرچنگالی، اصطلاحی است که برای توصیف نوعی شکستگی در سنگ‌ها یا مواد معدنی به کار می‌رود.
subconference
زیرکنفرانس، جلسه‌ای است که در کنار یک کنفرانس بزرگ‌تر برگزار می‌شود و بر روی موضوعات خاص تمرکز دارد.
subconferential
زیرکنفرانسی، مربوط به مباحثی است که در یک کنفرانس یا جلسه بزرگتر مطرح می‌شود.