subcooled
مایع زیرسرد، مایعی که دمای آن پایین‌تر از نقطه جوش باشد.
subcooling
فرآیند زیرسرد کردن، فرآیندی که در آن دما را کاهش می‌دهیم به گونه‌ای که مایع به نقطه جوش خود نرسد.
subcools
زیرسرد می‌کند، اشاره به فرایند زیرسرد کردن مبرد یا مایع.
subcoracoid
ناحیه‌ای در بدن که زیر قسمت کلیدک قرار دارد.
subcordate
به معنای داشتن شکلی نزدیک به شکل کلیپ، معمولا در مورد برگ‌ها یا ساختارهای دیگر.
subcordately
به شکلی که نزدیک به اتصال زیرکلیپ باشد.
subcordiform
به معنای داشتن شکلی نزدیک به شکل کلیپ، مانند قلب.
subcoriaceous
به معنای بافتی که کمی شبیه به چرم باشد.
subcorymbose
به معنای داشتن الگوی گلدهی که شبیه به کوریومب باشد اما کمتر واضح است.
subcorymbosely
به نحوی که گل‌ها به صورت زیر دسته‌ای رشد کنند.
subcorneous
به لایه‌ای اشاره دارد که زیر لایه شاخی پوست قرار دارد.
subcornual
به ناحیه‌ای اشاره دارد که زیر شاخک‌ها یا شاخ‌ها واقع شده است.
subcorporation
به شرکتی که زیر یک شرکت بزرگتر فعالیت می‌کند اشاره دارد.
subcortex
به ناحیه‌ای از مغز اشاره دارد که زیر قشر مغز قرار دارد.
subcortically
به نحوی که به زیر قشر مغز مربوط باشد.
subcortices
زیرقشرها به بخش‌هایی از مغز اطلاق می‌شود که در زیر قشر مغز قرار دارند و مسئول پردازش اطلاعات و احساسات هستند.
subcosta
سوبکستا به استخوانی اشاره دارد که زیر دنده‌ها قرار دارد و در ساختار بدن نقش دارد.
subcostae
سوبکستاها به زیر دندانه‌های دنده‌ای اطلاق می‌شود که به حفاظت از اعضای حیاتی در قفسه سینه کمک می‌کنند.
subcostalis
عضله‌ای در بدن که به برای تنفس و حرکات قفسه سینه مشارکت دارد.
subcouncil
زیرشورا به گروهی از افراد اطلاق می‌شود که به تصمیم‌گیری در مسائل محلی و خاص کمک می‌کنند.
subcouncils
زیرشوراها به گروه‌های فرعی اطلاق می‌شود که مسئول رسیدگی به مسائل خاص در یک ساختار مشورتی بزرگتر هستند.
subcover
زیرپوشش قرار دادن به معنای استفاده از چیزی برای پوشش دادن یا محافظت از چیزی دیگر است.
subcranial
زیر جمجمه‌ای به ناحیه‌ای اشاره دارد که در زیر جمجمه قرار دارد.
subcranially
به طور زیر جمجمه‌ای، به روش‌هایی که در ناحیه زیر جمجمه انجام می‌شوند، اشاره دارد.
subcreative
زیر خلاقانه به ایده‌هایی اشاره دارد که کمتر از خلاقیت های اصلی استفاده می کنند.
subcreatively
به طور زیر خلاقانه، به شیوه‌ای که بر اساس ایده‌های موجود ساخته شده است، اشاره دارد.
subcreativeness
زیر خلاقیت به توانایی خلق ایده‌های جدید بر اساس آنچه که قبلاً موجود است، اشاره دارد.
subcreek
زیررودخانه به معنای جوی کوچکی است که به یک رودخانه بزرگتر می‌پیوندد.
subcrenate
زیرکرانه به معنای داشتن lobes گرد کم‌عمق در برگ‌ها یا سایر ساختارها است.
subcrenated
زیرکرانه‌ای به معنای داشتن ویژگی‌های خاصی در لبه‌ها یا ساختارها است.
subcrenately
زیرکرانه‌ای به معنای توصیف ویژگی‌های خاصی در شکل و ظاهر است.
subcrepitant
زیرکُرپیتان به معنای صدای کم‌عمق یا خفّان است که نشان‌دهنده‌ی فرسودگی است.
subcrepitation
زیرکُرپیتیشن به معنای صدای خفیف یا ترک‌خوردن ای در مواد است.
subcrescentic
نیمه‌ماه، اشاره به فازی از ماه که کمتر از نیمه کامل آن است و شکل آن شبیه به یک قمر هلالی است.
subcrest
نوار زیرین، ناحیه یا نقطه‌ای در یک تپه یا قله که بین قله و دامنه قرار دارد.
subcriminal
مجرم جزئی، اشاره به فردی که درگیر فعالیت‌های غیرقانونی با شدت کم است.
subcriminally
به شکل جزئی مجرم، اشاره به انجام اقداماتی که در آنها جرم کمتر جدی است.
subcript
زیرنویس، اشاره به نوشتاری که در پایین و زیر متن یا تصویر قرار می‌گیرد.
subcrystalline
زیرکریستالی، اشاره به ماده‌ای که دارای ساختاری شبیه به کریستالی است اما در سطح جزئی‌تر.
subcrossing
زیرتقاطع، محل تلاقی در دو یا چند جاده، معمولاً در سطح زمین.