assuetude
عادت، شرایطی که در آن فرد به یک روال یا یادگیری در یک زمینه خاص عادت کرده است.
assumable
قابل فرض، چیزی که می‌توان آن را به عنوان یک واقعیت برای اهداف منطقی در نظر گرفت.
assumably
به‌احتمال، به‌طور منطقی می‌توان فرض کرد که چنین است.
assumedly
به معنای اینکه بنا به فرض یا گمان در حال حاضر چیزی درست است.
assument
تایید یا قبول نظریه یا ایده‌ای.
assumer
فردی که چیزی را فرض می‌کند یا مسئولیت چیزی را می‌پذیرد.
assumers
افرادی که چیزی را فرض می‌کنند؛ جمع 'تاییدکننده'.
assumingly
به معنای فرض کردن یا به صورت غیررسمی قبول کردن چیزی.
assumingness
ویژگی یا حالت فرض کردن چیزی.
assummon
احضار کردن چیزی یا کسی به طور جادویی یا معنوی.
assumpsit
توافق یا وعده‌ای که به طور قانونی قابل اجراء است.
assumpt
یک فرض یا پیش‌فرض که در یک استدلال یا نظریه مورد استفاده قرار می‌گیرد.
assumptionist
شخصی که بر پایه فرضیات یا پیش‌فرض‌ها استدلال و فکر می کند.
assumptious
نشان‌دهنده طرز تفکر یا رفتار بر پایه فرضیات بی‌اساس.
assumptiousness
حالت یا ویژگی بودن بر پایه فرضیات نادرست.
assumptively
به معنی فرض کردن یا نتیجه‌گیری بدون شواهد کافی به کار می‌رود.
assumptiveness
کیفیت یا حالت فرضی صحبت کردن یا عمل کردن.
assurable
قابل بیمه شدن، به معنای اینکه می‌توان آن را تحت بیمه قرار داد.
assurant
کسی که ضمانت یا تضمین می‌کند.
assurate
تضمینی بودن یا تامین کردن، به معنی اطمینان دادن.
assurd
احساس اطمینان و امنیت در یک موقعیت خاص.
assuredness
اعتماد به نفس، اطمینان یا یقین در رفتار یا بیان که نشان دهنده اطمینان از خود است.
assureds
مشتریانی که تحت پوشش بیمه هستند یا به نوعی مطمئن شده‌اند.
assurer
شخص یا نهادی که ضمانت یا اطمینان می‌دهد.
assurers
افرادی که نقش تأمین‌کننده ضمانت را دارند.
assurge
افزایش روحیه یا آرامش در کسی به واسطهٔ کلمات یا اعمال.
assurgency
حجم هیجان و اشتیاق و انگیزه در یک گروه یا جامعه.
assurgent
سرزنده، با انرژی و نشاط، به معنای حرکتی که نشانه‌ای از رشد و فعالیت باشد.
assuringly
با اطمینان، به شکلی که احساس آرامش و امنیت بدهد.
assuror
ضامن، کسی که تضمین یا اطمینان می‌دهد.
assurors
ضامنان، جمع کلمه ضامن که به افرادی که تضمین یا اطمینان می‌دهند اشاره دارد.
asswage
کاهش دادن، تسکین دادن یا آرام کردن احساسات منفی.
asswaged
کاهش یافته، تسکین یافته.
asswages
دستمزد یا مبلغی که به کارگران به ازای کار انجام شده پرداخت می‌شود.
asswaging
کاهش یا تسکین دادن، به ویژه در زمینه احساسات یا تنش.
asta
نامی که به یک شخصیت خاص یا افسانه اشاره دارد.
astacian
به خانواده‌ای از سخت‌پوستان اشاره دارد.
astacidae
به خانواده‌ای از خرچنگ‌ها اشاره دارد که خاصیت‌هایی دارند.
astacus
جنس یا نوع خاصی از خرچنگ آب شیرین.
astay
به معنای ماندن، در یک مکان قرار گرفتن.