arresting
بازداشت‌کننده، صفتی که به عمل و فرایند بازداشت اشاره دارد.
arrestment
بازداشت، عمل یا فرآیند بازداشت یک فرد.
arrest of judgement
توقف حکم، توقف یا تعویق تصمیم‌گیری در یک پرونده حقوقی به منظور بررسی بیشتر. این عمل به قاضی این اجازه را می‌دهد که به مسیر قانونی و شواهد توجه بیشتری کند.
arretine
آرتین، نوعی سرامیک که در روم باستان تولید می‌شد و به خاطر کيفيت خوب و طراحی‌های ظریف مشهور بود.
arrhythmia
آریتمی، اختلالی در ریتم طبیعی ضربان قلب که می‌تواند به صورت تند، آهسته یا نامنظم باشد.
arrhythmic
نامنظم، صفتی که برای توصیف یک ضربان قلب یا ریتم که ناپایدار و ناهمگون است، استفاده می‌شود.
arris
لبه، لبه یا تخته‌ای که در آن دو سطح به هم می‌رسند و معمولاً به شکل زاویه‌دار صاف می‌شود.
arris rail
ریل ارریس، نوعی ریل یا نوار است که دارای edges زاویه‌دار است و معمولاً در ساخت و طراحی برای زیبایی و ایمنی به کار می‌رود.
arrivederci
عبارت ایتالیایی برای خداحافظی.
arrive on the scene
به صحنه یک واقعه یا حادثه رسیدن.
arriviste
شخصی که به طور ناگهانی به وضعیت اجتماعی بالا رسیده است.
arrogate
ادعای غیرموجه، به دست آوردن چیزی به طور غیرقانونی یا بدون حق.
arrondissement
بخشی از یک شهر که به عنوان واحد اداری در نظر گرفته می‌شود.
arrowed
با تیر نشان‌دار شده، به طوری که برای راهنمایی یا هشداردهی به کار برود.
arrowgrass
نوعی گیاه آبزی که در مناطق مرطوب رشد می‌کند و نقشی در اکوسیستم دارد.
arrowhead
نوک پیکان، قسمت تیز و کاربردی پیکان که معمولاً برای ایجاد آسیب طراحی شده است.
arrowroot
آرد پیکان، نشاسته‌ای که از ریشه چند گیاه استخراج می‌شود و در آشپزی به عنوان غلیظ‌کننده استفاده می‌شود.
arrow slit
شکاف باریکی در دیوار برای تیراندازی که معمولاً در قلعه‌ها و ساختمان‌های دفاعی یافت می‌شود.
arrow-straight
به معنی بسیار مستقیم و بدون انحنا یا پیچ در مسیر یا خط.
arrow worm
کرم پیکانی، موجودی دریایی که به خاطر حالت و حرکت خاصش شناخته می‌شود.
arroz
آران، واژه‌ای اسپانیایی که به معنای برنج است و در بسیاری از غذاها به کار می‌رود.
ars
آرس نوعی پوشش یا لباس است که معمولاً در مد و طراحی مورد استفاده قرار می‌گیرد.
arse
واژه‌ای غیررسمی برای توصیف فردی که رفتار ناپسند و احمقانه‌ای دارد.
arse about face
تعبیری است برای اشاره به وضعیت یا عملکرد نادرست.
arse around
به معنای وقت خود را به هدر دادن یا بی‌فکری کردن است.
arse bandit
یک اصطلاح عامیانه که به شخصی که کارهای ناپسند یا دزدی انجام می‌دهد اطلاق می‌شود.
arsehole
واژه‌ای توهین‌آمیز برای توصیف فردی که بسیار بدخلق یا بی‌احترامی رفتار می‌کند.
arseholed
به معنای مست شدن شدید و گرفتار نشئگی است، معمولاً در محافل دوستانه استفاده می‌شود.
arse-kissing
عمل تملق و تعریف و تمجید اغراق‌آمیز از دیگران، به‌ویژه مقام‌ها به منظور جلب توجه یا مزیت شخصی.
arse-licker
شخصی که به طور مداوم دیگران را با تعریف و تمجیدهای غیرواقعی تحت تاثیر قرار می‌دهد.
arse-licking
عمل تملق و تعریف و تمجید از دیگران برای انجام درخواست‌های خاص یا به‌دست آوردن مزیت‌ها.
arsenal
محل ذخیره‌سازی و تولید سلاح‌ها یا به‌طور مجازی، مجموعه‌ای از منابع یا مهارت‌ها.
arsenate
نمک یا استر اسید آرسنیک، که در صنایع شیمیایی و کشاورزی استفاد می‌شود.
arsenic
آرسنیک، یک عنصر شیمیایی سمی و فلزی که در طبیعت به‌صورت آزاد یافت نمی‌شود و عموماً در ترکیب با مواد دیگر وجود دارد.
arsenic acid
اسید آرسنیک، ماده‌ای شیمیایی با فرمول H3AsO4 که برای ساخت مواد دیگر و در آزمایشگاه‌ها کاربرد دارد.
arsenical
آرسنیکی، به موادی اطلاق می‌شود که حاوی آرسنیک هستند و معمولاً در درمان برخی بیماری‌ها کاربرد دارند.
arsenide
آرسنید، ترکیبی با آرسنیک و یک عنصر دیگر که در فناوری‌های مختلف، از جمله الکترونیک وجود دارد.
arsenious
آرسنیکوس، به شکل شیمیایی آرسنیک با عدد اکسایش سه اطلاق می‌شود که در مطالعات علمی و پزشکی استفاده می‌شود.
arsenopyrite
آرسنوپیریت، یک کانی حاوی آرسنیک و آهن که در معادن یافت می‌شود و می‌تواند به‌عنوان منبع آرسنیک استفاده شود.
arse over tit
به حالتی گفته می‌شود که شخصی یا چیزی به طور وارونه یا بی‌تعادل می‌افتد.