gaddi
گادی نوعی صندلی سنتی است که معمولاً در فرهنگ‌های مختلف استفاده می‌شود.
gaddingly
به طور بی‌هدف و رندانه گشتن یا پرسه زدن در مکان‌ها.
gaddis
یکی از گروه‌های قومی در هند، مخصوصاً در نواحی کوهستانی.
gaddish
رفتار یا گفتاری که نشان‌دهنده بی‌مبالاتی یا بی‌هدف بودن است.
gaddishness
کیفیت یا حالت بی‌هدف و سبک‌سر بودن.
gade
گردش یا گشت و گذار در یک مکان، معمولاً بدون هدف خاص.
gadean
مربوط به گروه قومی گادی و فرهنگ آن‌ها.
gader
گادر به معنای گروه یا دسته‌ای از افراد با علایق مشترک است.
gades
گاد به معانی خیابان‌ها یا کوچه‌ها در زبان محاوره و خاص اشاره دارد.
gadger
گادجر به معنای کسی است که شیفته تکنولوژی و ابزارها است و از آنها به نحو خلاقانه استفاده می‌کند.
gadgety
گادگتی به معنای طراحی با تکنولوژی و نوآوری است.
gadgetries
گادگتری‌ها به ابزارهای کوچک و نوآورانه که به فناوری مربوط می‌شوند اشاره دارد.
gadhelic
گادهلک به طراحی‌های خلاقانه و نوآورانه اشاره دارد که عملکرد خوبی دارند.
gadi
گادی، وسیله‌ای برای حمل و نقل اشخاص یا اجناس، به ویژه در مناطق روستایی یا شهری.
gadidae
گادیده، خانواده‌ای از ماهی‌ها که شامل گونه‌های مختلفی از کدها و هاداک‌ها است.
gadinic
گادینیک، صفتی برای توصیف ویژگی‌ها یا مشخصات خاص ماهی‌های خانواده گادیده.
gadinine
گادینین، ترکیبی شیمیایی که در ماهی‌هایی از خانواده گادیده یافت می‌شود.
gadis
گادیس، واژه‌ای که به دختران یا زنان جوان در برخی فرهنگ‌ها اطلاق می‌شود.
gaditan
گادیتان، صفتی که به ویژگی‌ها یا فرهنگ شهر کادیس در اسپانیا اشاره دارد.
gadite
گادیت، نوعی ماهی دریایی از خانواده‌ی ماهیان دارای ساختار خاص که بیشتر در آب‌های اقیانوسی یافت می‌شود.
gadling
گادلینگ به نشانه‌های و جزئیات ساخته شده در بدنه یک کشتی یا قایق اشاره دارد.
gadman
گادمن به فردی اطلاق می‌شود که بر روی قایق‌های ماهیگیری مسئولیت نگهداری و مدیریت تجهیزات را بر عهده دارد.
gadoidea
گادوئیدیا خانواده ای از ماهی‌های دریایی هستند که به طور کلی در آب‌های سرد زندگی می‌کنند.
gadolinia
گادولینیا به اکسید گادولینیوم اشاره دارد که کاربردهای صنعتی و پزشکی دارد.
gadolinic
گادولینیک به ترکیبات شیمیایی اشاره دارد که شامل عنصر گادولینیوم هستند.
gadroonage
گدروونی، آرایشی انحنا دار و متناوب روی لبه‌ها یا سطوح اشیاء، به ویژه در مبلمان و ظروف.
gadrooned
گدروون، در مورد شیء هنری یا دکوری که دارای طراحی انحنا دار و متناوب است.
gadrooning
گدروونی، هنر ایجاد طرح‌های انحنا دار بر روی سطوح اشیاء.
gadsbodikins
گدسبودیکین، کلمه‌ای قدیمی و عاطفی که برای شگفتی یا تعجب استفاده می‌شود.
gadsbud
گدسبود، اصطلاحی قدیمی که برای ابراز ناامیدی یا نارضایتی به کار می‌رود.
gadslid
گادسلید، به معنای بی‌توجهی یا عدم جدیت در مسائل مهم.
gadsman
گادزمن، شخصی که در استفاده از گجت‌ها و فناوری‌های نوین مهارت دارد.
gadso
گادسو، اصطلاحی بازیگوشانه برای بیان رفتار غیرجدی.
gadswoons
گادسوون، واژه‌ای برای بیان شگفتی یا هیجان در موقعیت‌های خاص.
gaduin
گادوین، روشی خاص و منحصر به فرد برای ابراز وجود یا بیان خود.
gadus
گادوس، جنس بزرگی از ماهی‌ها که شامل گونه‌هایی مانند کاد است.
gadwell
گادول، نوعی از پرندگان آبزی که به خاطر زیبایی پرهایش شناخته می‌شود.
gae
گا، یک موجود افسانه‌ای کوچک که معمولاً در افسانه‌ها به تصویر کشیده می‌شود و می‌تواند در موقعیت‌های مختلف نقش‌های متفاوتی ایفا کند.
gaea
گایا، الهه زمین در اساطیر یونانی که به عنوان مادر همه موجودات زنده شناخته می‌شود.
gaed
نغمه یا لحن دلنشین و گاهی تسخیرکننده که در موسیقی به گوش می‌رسد.