geon
ژئون به معنای واحد بنیادی در هندسه که می‌تواند به عنوان اجزاء شکل‌ها مورد استفاده قرار گیرد.
geonavigation
ژئونویگیشن به معنای استفاده از اطلاعات جغرافیایی برای هدایت و راهنمایی کاربران است.
geonegative
ژئونیگاتیو به اثرات منفی یا زیانبار بر محیط زیست اشاره دارد.
geonic
ژئونیک به ویژگی‌ها و خصوصیات زمین‌شناسی مربوط می‌شود.
geonyctinastic
ژئونیختیناستیک به حرکات و پاسخ‌های گیاهی در شب اشاره دارد.
geonyctitropic
ژئونیختیتروپ به ویژگی‌ها و رفتارهای گیاهان که به سمت تاریکی رشد می‌کنند اشاره دارد.
geonim
گئونیم، عنوانی است برای دانشمندان و رهبران یهودی که در دوران تلمودی و بعد از آن به‌ویژه در بابل فعالیت داشتند و جمع آوری و تفسیر متون دینی را بر عهده داشتند.
geonoma
جئونوما، یک جنس از گیاهان است که شامل درختان و بوته‌های کوتاه است و معمولاً در مناطق گرمسیری رشد می‌کند.
geoparallelotropic
جئوا-parallelotropic، اشاره به ویژگی‌های خاصی در رشد گیاهان دارد که در آن جهت‌گیری و رشد به سمت منابع نور یا آب به صورت هماهنگ و موازی انجام می‌شود.
geophagia
جئوفاژی به معنی خوردن خاک به دلایل پزشکی، فرهنگی یا سایر عواملی است که در برخی جوامع رواج دارد.
geophagies
جئوفاژی‌ها به اشکال مختلف عمل خوردن خاک مخصوصاً در نتیجه باورها یا سنت‌های فرهنگی اشاره دارد.
geophagism
جئوفاژیسم به معنی حالت روانی است که در آن فرد به خوردن خاک یا زمین متمایل می‌شود و ممکن است نشانه‌ای از اختلالات تغذیه‌ای یا روانی باشد.
geophagist
زمین‌خوار شخصی است که خاک یا زمین می‌خورد، معمولاً به دلایل فرهنگی یا پزشکی.
geophagous
زمین‌خوار به صفاتی اشاره دارد که در آن موجودات از خاک یا زمین به عنوان منبع تغذیه استفاده می‌کنند.
geophila
زمین‌دوستی به معنا و تعبیری از علاقه به خاک در موجودات زنده است.
geophilid
ژئوفیلید به نوعی از هزارپاهایی اطلاق می‌شود که در خاک زندگی می‌کنند و به اکوسیستم خاک کمک می‌کنند.
geophilidae
ژئوفیلیده نام خانواده‌ای از هزارپاها است که در خاک و زیر زمین زندگی می‌کنند.
geophilous
زمین‌دوست به موجوداتی اطلاق می‌شود که به خاک یا محیط‌های زیرزمینی تعلق دارند.
geophilus
ژئوفیل به موجوداتی اطلاق می‌شود که در خاک زندگی می‌کنند و نقش مهمی در فرآیندهای اکولوژیکی و محیط زیست ایفا می‌کنند.
geophysically
به معنای مرتبط با علم ژئوفیزیک و خصوصیات زمین‌شناسی و فیزیکی زمین است.
geophysicist
ژئوفیزیکدان به فردی اطلاق می‌شود که در زمینه علم ژئوفیزیک تخصص دارد و به بررسی ویژگی‌های فیزیکی زمین می‌پردازد.
geophysicists
ژئوفیزیکدانان به گروهی از متخصصان در زمینه ژئوفیزیک گفته می‌شود که در پژوهش‌های مختلف علمی و صنعتی فعالیت دارند.
geophyte
ژئوفیت به گیاهانی اطلاق می‌شود که بخشی از زندگی‌اش را در زیر خاک سپری می‌کنند و معمولاً در شرایط سخت زنده می‌مانند.
geophytes
ژئوفیت‌ها به گروهی از گیاهان گفته می‌شود که در شرایط مختلف و به‌ویژه در زمان‌های دشوار، بقاء خود را در زیر سطح خاک حفظ می‌کنند.
geophytic
گیاهانی که بخشی از چرخه زندگی خود را به صورت زیرزمینی و در خاک می‌گذرانند.
geophone
ابزاری برای اندازه‌گیری حرکات زمین و لرزش‌ها.
geophones
تعدادی از ابزارهایی که برای اندازه‌گیری حرکات زمین استفاده می‌شوند.
geoplagiotropism
رشد ریشه‌ها به سمت ریشه‌های دیگر یا خاک.
geoplana
نوعی کرم صاف آب شیرین که به عنوان جانوری جالب مطالعه می‌شود.
geoplanidae
خانواده‌ای از کرم‌های صاف که به آب‌های شیرین مربوط می‌شود.
geopolar
جغرافیایی قطبی به معانی و تأثیراتی اشاره دارد که در مناطق قطبی و تأثیرات بین‌المللی آنها وجود دارد.
geopolitic
جغرافیایی سیاسی به تحلیل و بررسی تأثیرات جغرافیا بر سیاست و روابط بین‌الملل اشاره دارد.
geopolitically
از لحاظ جغرافیایی سیاسی به بررسی موقعیت استراتژیک یا تأثیرات دینامیک‌های بین‌المللی اشاره دارد.
geopolitik
جغرافیایی سیاسی به تحلیل و بررسی تأثیرات جغرافیایی بر سیاست بین‌المللی و روابط دیپلماتیک اشاره دارد.
geopolitist
جغرافیدان سیاسی به کسانی اطلاق می‌شود که به بررسی و تحلیل تأثیرات جغرافیا بر سیاست مشغولند.
geopony
جغرافیای زراعی به مطالعه تأثیرات جغرافیا بر کشاورزی و روش‌های تولید مواد غذایی مربوط می‌شود.
geoponic
کشاورزی ژئوپونیک به روش‌هایی اشاره دارد که بر رشد گیاهان در خاک طبیعی تمرکز دارد.
geoponical
ژئوپونیک به روش‌های کشاورزی اطلاق می‌شود که بر رشد گیاهان در خاک تأکید دارد.
geopositive
ژئوپوزیتیو به دیدگاه مثبتی نسبت به مسائل محیط زیستی اشاره دارد.
geopotential
ژئوپتانسیل به انرژی مرتبط با موقعیت مکانی اجسام در میدان جاذبه زمین اشاره دارد.