گولار نوعی خنک‌کننده یا دستگاه هوادار است که در برخی فرهنگ‌ها استفاده می‌شود.

گولر به معنی نوعی تزئینی یا ابزار است که با مهارت بالا ساخته می‌شود.

گالی‌وابلر وسیله‌ای است که به آرامی و ناپایدار حرکت می‌کند و باعث سرگرمی می‌شود.

گالی‌واگ شخصیتی عروسکی است که به دلایل فرهنگی و اجتماعی بحث‌برانگیز شده است.

گالی‌واگ یک شخصیت عروسکی است که در گذشته محبوب بود و به موضوعات نژادی و فرهنگی مرتبط است.

گولو یک فریاد شادی در فوتبال است که زمانی استفاده می‌شود که گل زده می‌شود.

گلاچ نوعی موسیقی محلی و سنتی است که در بعضی از مناطق استفاده می‌شود.

گوله نوعی لباس یا پوشش خاص است که در برخی فرهنگ‌ها رایج است.

گولکا مکانی است که در متون معنوی و مذهبی بیان شده است.

گلاش نوعی پوشش مخصوص کفش است که معمولاً در روزهای بارانی استفاده می‌شود.

گلاش‌ها پوشن دندانی هستند که معمولاً برای محافظت از پا در شرایط برفی و بارانی طراحی شده‌اند.

گولپ یک نوع صدا یا نغمه خاصی است که ممکن است در جشن‌ها یا مراسم مختلف شنیده شود.

ضربه، به معنای یک فشار یا برخورد ناگهانی که می‌تواند به معنای فیزیکی یا مجازی باشد.

گولاندوز، به معنای یک جریان موسیقایی و ملودیک که معمولاً آرامش‌بخش است.

گولاپتوس، به معنای خوشمزه و لذت‌بخش، معمولاً برای توصیف غذا یا چیزهای خوشایند استفاده می‌شود.

گما، به معنای یک ماده نرم و کشسان که معمولاً برای بازی یا یادگیری استفاده می‌شود.

گوماری، نام یک پرنده خاص که در برخی مناطق جهان زندگی می‌کند.

گوماریان، به فرهنگ یا شیوه‌های خاص مرتبط با یک گروه خاص اشاره دارد.

گوماریست، شخصی که به تئوری‌ یا فلسفه‌ای در باب تفکر مثبت و تاثیر آن بر زندگی اعتقاد دارد.

گوماریتی، مربوط به فلسفه یا روش زندگی‌ای که بر اساس تفکر مثبت و انرژی مثبت بنا شده است.

گومارت، به فروشگاهی اشاره دارد که کالاهای خاص و منحصر به فرد را ارائه می‌دهد.

گومشتا، نام غذایی است که در فرهنگ‌های مختلف به شیوه‌های خاص تهیه می‌شود.

گومستا، به شخصی اطلاق می‌شود که در یک گروه یا جامعه مسئولیت‌هایی دارد و به نوعی رهبری می‌کند.

گوماور، اصطلاحی است که در فرهنگ‌های مختلف به معنای خاصی ارتباط دارد.

گومبای، نوعی رقص و موسیقی سنتی با ریشه‌های آفریقایی که معمولاً در زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی اجرا می‌شود.

گومبینیزم، نوعی رفتار استثماری که در آن فرد از ضعف دیگران برای کسب سود استفاده می‌کند.

گومبو، نوعی سبزی یا حبوبات که برای غلیظ کردن سوپ‌ها و خورشت‌ها به کار می‌رود.

گومبوها، مجموعه‌ای از سبزیجات یا حبوبات که برای تهیه غذاها به کار می‌روند.

گومبroon، فردی که در کسب و کارهای غیرقانونی و به ویژه کلاهبرداری شناخته شده است.

گومبroon‌ها، جمع‌فرم اصطلاح برای افرادی که به کلاهبرداری مشهورند.

خجالتی، فردی که در موقعیت‌های اجتماعی احساس راحتی نمی‌کند و به سختی می‌تواند خود را ابراز کند.

گومیس، نوعی گل با رنگ‌های زیبا که معمولاً در فصل بهار رشد می‌کند.

گومرال، یک گونه نادر از پرندگان که معمولاً در نقاط خاصی از زمین زندگی می‌کند.

گومرال‌ها، جمع گومرال که به یک نوع پرنده نادر اشاره دارد.

کنار گذاشتن، تعریفی برای اقدام به تغییر مسیر زندگی یا کار.

گومرل، یک نوع پرنده که معمولاً از نظر ظاهری خاص و متنوع است.

گومرل، به معنای بچه‌های بازیگوش یا احمق، معمولاً به عنوان اصطلاحی غیررسمی در انگلیسی استفاده می‌شود.

گومریل، یک شخصیت خنده‌آور یا بی‌فکر که معمولاً در داستان‌ها یا نمایش‌ها ظاهر می‌شود.

گومرل‌ها، جمع گومریل، به شخصیت‌های خنده‌آور یا بی‌فکر اشاره دارد.

گوملا، به معنای سبکی خاص در بیان یا ارتباط که معمولاً غیررسمی و خلاقانه است.