goup
گُوپ به معنای گرد هم آمدن یا تشکیل یک گروه برای انجام کارهای مشخص است.
goupen
گودپِن، دور هم آوردن یا جمع‌آوری چیزی به منظور استفاده مشترک.
goupin
گودپین، جمع‌آوری و سازماندهی اقلام یا مواد مشخص.
gour
گور، ظرفی عمیق و بزرگ که معمولاً برای نگهداری مایعات استفاده می‌شود.
gourded
گورد شده، سبزی یا میوه‌ای که به شکل خاصی تهیه شده است.
gourdful
گوردفول، به معنای پر از گورده، معانی دیگری نیز دارد که به تلاش برای پیدا کردن ایده‌های فراوان اشاره دارد.
gourdhead
گورده‌سر، به معنای فردی که احمق یا نادان است، معمولاً به صورت شوخی.
gourdy
شکل یا ویژگی‌های مرتبط با کدو، که غالباً در اشیاء زینتی یا هنری استفاده می‌شود.
gourdiness
وضعیت یا ویژگی کدو مانند، به ویژه در مواد غذایی یا دکوراسیون.
gourding
عمل کدو کردن یا کار با کدو، به ویژه در هنر یا صنایع دستی.
gourdlike
شبیه به کدو، به‌ویژه در شکل یا ظاهر.
gourdworm
نوعی کرم که به کدوها آسیب می‌زند و در آن‌ها زندگی می‌کند.
goury
وضعیتی با احساسات کدو مانند، به‌ویژه در بافت یا شکل.
gourinae
گورینایی، خانواده‌ای از پرندگان هستند که در مناطق گرمسیر زندگی می‌کنند.
gourmander
گورماندر به شخصی گفته می‌شود که به غذاها و غذاهای لذیذ علاقه دارد.
gourmanderie
گورماندر به مکانی اطلاق می‌شود که در آن غذاهای لذیذ و مخصوص ارائه می‌شود.
gourmandism
گورماندی به عشق و علاقه به غذاهای خوشمزه و مرغوب گفته می‌شود.
gourmandizer
گورماندیزر به شخصی گفته می‌شود که به طور خاص به غذاهای خوشمزه و لذیذ تمایل دارد.
gourmetism
گورمتیزم به شیوه‌ای از ارائه و تهیه غذا اشاره دارد که بر کیفیت و زیبایی تأکید دارد.
gournard
گورنا نوعی ماهی از خانواده‌ی گورناها است که در آب‌های نزدیک به ساحل زندگی می‌کند.
gourounut
گورونوت غذایی است که معمولاً در مناطق خاصی تهیه می‌شود و از ترکیب حبوبات درست می‌شود.
gousty
گاستی به هوایی نامطبوع و سرد اطلاق می‌شود که معمولاً مناسب بیرون رفتن نیست.
goustie
گاستی به صدا یا فضایی اطلاق می‌شود که احساس ترس یا عدم راحتی ایجاد می‌کند.
goustrous
گاستری به داستان یا مطلبی اطلاق می‌شود که ترسناک یا هیجان‌انگیز است و می‌تواند احساس ترس ایجاد کند.
gouter
گوتِر به معنی چشیدن یا امتحان کردن طعم غذا است.
goutier
بیشتر تحت تاثیر نقرس، بیماری مفصلی که باعث درد و التهاب می‌شود.
goutiest
بیشترین تاثیر منفی نقرس، اشاره به غذایی غنی از purines که می‌تواند باعث حملات نقرسی شود.
goutify
نقرسی کردن، توده‌ای از مواد غذایی می‌تواند منجر به افزایش احتمال ابتلا به نقرس شود.
goutily
به صورت نقرسی، اشاره به حرکات مختل یا دردناک به دلیل نقرس.
goutiness
حالت یا ویژگی داشتن نقرس، بیماری فعالیت مفاصل که می‌تواند شدید و آزاردهنده باشد.
goutish
به معنای مبتلا به نقرس، از نظر رفتاری غیرقابل تحمل یا ناراحت‌کننده.
goutte
گوت به معنای قطره‌ای کوچک از مایع است که می‌تواند به آب، روغن یا سایر مایعات اشاره کند.
goutwort
گوت‌ورت گیاهی است که معمولا برای درمان مشکلات مربوط به مفاصل و التهاب‌ها استفاده می‌شود.
gouvernante
گاورنانت به معنای مربی یا سرپرست کودکان است که وظیفه مراقبت و آموزش آن‌ها را دارد.
gouvernantes
گاورنانت‌ها به عنوان مربیان یا سرپرستان کودکان در خانواده‌های مرفه یا سلطنتی شناخته می‌شوند.
gove
جو به معنای جریان یا حالت آرام یک مکان طبیعی است مثل رودخانه یا دریاچه.
governability
قابلیت حکمرانی به معنی امکان مدیریت مؤثر یک کشور یا سازمان است.
governable
قابل حکومت، به معنای اینکه یک منطقه یا کشور می‌تواند تحت مدیریت و اداره قرار گیرد.
governableness
قدرت یا وضعیت حکومت بر یک منطقه یا کشور.
governably
به صورت قابل حکومت، به معنای اینکه یک منطقه یا جامعه به شکل منظم و کنترل‌شده است.