guergal
گونه‌ای از حیوان، اغلب در زمینه‌های باز یافت می‌شود.
guerickian
گریکین، اصطلاحی در مختصات هنری که به سبکی خاص اشاره دارد.
gueridon
گیریدون، میزی کوچک و گرد که معمولاً در رستوران‌ها برای سرو غذا یا نوشیدنی استفاده می‌شود.
gueridons
جمع گیریدون، به میزهای کوچک و گردی اشاره دارد که معمولاً در رستوران‌ها برای سرو غذا یا نوشیدنی استفاده می‌شوند.
guerillaism
گوریزم، اصطلاحی برای شیوه‌های جنگ نامنظم و غیررسمی است.
guerinet
گورینت، یک اصطلاح برای سبک خاص در دنیای مد و طراحی است.
guerison
گوریسون، به معنای فرآیند بهبود از بیماری یا آسیب است.
guerite
گوریته، سازه‌ای دفاعی که معمولاً برای حفاظت از سربازان در مکان‌های جنگی ساخته می‌شود.
guerites
گوریته‌ها، سازه‌های دفاعی کوچک که برای محافظت در برابر دشمنان استفاده می‌شوند.
guernseyed
گوانزی، به حیوانات خاصی از جمله گاوهایی اشاره دارد که از جزیره گوانزی آمده‌اند و به خاطر ویژگی‌های خاص‌شان معروف هستند.
guerre
جنگ، اصطلاحی است که برای توصیف درگیری نظامی یا مبارزه بین دولت‌ها یا گروه‌ها استفاده می‌شود.
guerrila
چریک، به گروه‌هایی از مبارزان گفته می‌شود که به صورت غیررسمی و با تاکتیک‌های نامنظم علیه نیروهای متعارف می‌جنگند.
guerrillaism
جنگ چریکی، فلسفه‌ای است که بر اساس تاکتیک‌های نامنظم و استفاده از محیط برای مبارزه با نیروهای متعارف بنا شده است.
guerrillaship
شیوه‌ای از فعالیت‌های اعتراضی یا نظامی که در آن گروه‌های کوچک و غیررسمی علیه قدرت‌های بزرگتر فعالیت می‌کنند.
guesdism
ایجاد نظریه‌ها یا برداشت‌ها بدون شواهد کافی یا اطلاعات دقیق.
guesdist
شخصی که با استفاده از حدس و گمان، عقاید و نظراتی ارائه می‌دهد.
guessable
قابل حدس زدن، به راحتی قابل پیش‌بینی یا شناسایی.
guessers
جمع حدس‌زنان، کسانی که به طور گروهی حدس می‌زنند.
guessingly
به صورت حدسی، به معنای پاسخ یا اقدام بدون اطمینان و از روی برآورد یا تخمین.
guessive
حدس‌زنانه، به معنی رویکردی که در آن از حدس و تخمین استفاده شود.
guessworker
کارگر حدس‌زن، شخصی که به صورت تخمینی کار می‌کند و معمولاً بر اساس حدس‌ها عمل می‌کند.
guestchamber
اتاق مهمان، فضایی در یک ساختمان که معمولاً برای پذیرایی از مهمانان استفاده می‌شود.
guesten
مهمان، به معنای فردی که به یک مکان می‌آید و در آنجا مورد پذیرایی قرار می‌گیرد.
guester
مهمان، به معنای کسی که به یک مکان آمده و مورد استقبال قرار می‌گیرد.
guestive
مکان یا فضایی که برای مهمانان مناسب باشد و به راحتی از آنها پذیرایی کند.
guestless
مکانی که مهمان ندارد و خالی از حضور افراد است.
guestling
مهمان کوچک یا تازه‌وارد که به مدت کوتاهی در جایی می‌ماند.
guestmaster
شخصی که مسئول پذیرایی و استقبال از مهمانان است.
guestship
موقعیت یا پذیرش به عنوان مهمان در یک رویداد یا مکان.
guestwise
به روشی مربوط به مهمانان و مهمان‌نوازی، به ویژه در مشاوره یا صحبت.
guetar
گوتار به معنی نواختن ساز خاصی است که معمولاً با دستان نواخته می‌شود.
guetare
گوتار زدن به معنی نواختن ساز خاصی است که بیشتر در جمع‌های دوستانه و خانوادگی انجام می‌شود.
guetre
گوتار به مهارت یا هنری اشاره دارد که به نواختن یک ساز مرتبط می‌شود.
gufa
گوفا به نوعی نمایش یا اجرا اشاره دارد که معمولاً در جشنواره‌ها ارائه می‌شود.
guffer
گافر به کسی اطلاق می‌شود که در یک زمینه خاص مهارت دارد.
guffy
گافی به معنای شوخ طبع و بازیگوش بودن است.
guffin
گافین به معنا یا مفهوم خاصی تعلق ندارد و به اشیاء یا مفاهیم غیرواقعی اشاره دارد.
gufought
گافاوت، به معنی درگیری یا نزاع سبک در زمانی غیرجدی.
gugal
گوگال به فرآیند جستجوی اطلاعات به‌ویژه با استفاده از اینترنت اشاره دارد.
guggle
گگول کردن به معنای خندیدن یا خنده‌ای با حالت شادمانه و دوست‌داشتنی است.