gumby
شخص یا چیزی که بسیار انعطاف‌پذیر و سازگار باشد.
gumbolike
چیزهایی که شبیه و شبیه به گام‌گام هستند و معمولاً حس راحتی یا سادگی را منتقل می‌کنند.
gumbotil
گمبتیل، نام یک گیاه خاص که در مناطق مرطوب رشد می‌کند و برای اکوسیستم اهمیت دارد.
gumbotils
گمبتیل‌ها، چندین نوع از این گیاه که در زیستگاه‌های مرطوب مختلف وجود دارند.
gumchewer
آدامس‌خور، شخصی که به طور منظم آدامس می‌جوید.
gumflower
گل آدامس، نام نوعی گل با رنگ‌های زیبا که معمولاً در مناطق گرم رشد می‌کند.
gumhar
گمهر، نوعی گیاه مقاوم که در شرایط سخت رشد می‌کند.
gumi
گومی، نوعی درخت و میوه که در مناطق معتدل رشد می‌کند و خواص درمانی دارد.
gumihan
گومی‌هان، یک نوع ماده طبیعی است که در برخی گیاهان وجود دارد.
gumlah
گملاه، نوعی گیاه دارویی با ویژگی‌های مشخص.
gumless
بدون لثه، اشاره به چیزی که از عطر یا طعم لثه به دور است.
gumly
چسبناک، اشاره به حالتی که به شکل چسبنده یا نرم است.
gumlike
شبیه لثه، اشاره به چیزی که خصوصیات یا ظاهری مشابه با لثه دارد.
gumlikeness
چسبندگی، کیفیت یا حالتی که نشان‌دهنده ویژگی‌های چسبناک است.
gummage
گام، ماده‌ای چسبناک و رزینی که از درختان به‌دست می‌آید و معمولاً برای کارهای هنری یا صنعتی استفاده می‌شود.
gummaker
سازنده گام، شخصی است که در ساخت و تهیه چسب‌ها و مواد چسبناک فعالیت می‌کند.
gummaking
ساخت گام، فرآیند تهیه و تولید مواد چسبناک یا چسب‌ها، معمولاً شامل مراحل مختلف است.
gummatous
گماتوس، به وضعیتی اشاره دارد که شامل وجود مواد چسبناک یا زخم‌های چسبناک است.
gummer
سازنده، شخصی است که در تولید یا ساخت محصولات گم، به ویژه آدامس یا مواد چسبناک، فعالیت می‌کند.
gummers
گمندگان، افرادی هستند که آدامس می‌جوند و معمولاً به دنبال طعم‌ها و انواع جدید هستند.
gummic
گمیک به موادی اطلاق می‌شود که خصوصیات چسبنده و رزینی دارند.
gummiferous
گمیفر به گیاهانی اطلاق می‌شود که قادر به تولید مواد چسبناک هستند.
gumminess
چسبناکی، حالت چسبناک یا نرم و لطیف بودن چیزی.
gummite
گمیت نوعی کانی است که معمولاً دارای اورانیوم و مواد معدنی مشابه است.
gummites
گمیت‌ها به مجموعه‌ای از کانی‌های مشابه اطلاق می‌شود که دارای ویژگی‌های خاص هستند.
gummose
گموز به شکلی است که دارای قوام چسبناک و نرم می‌باشد.
gummoses
گموس‌ها به مواد چسبنده و مومی اطلاق می‌شود که معمولاً از گیاهان ترشح می‌شود.
gummosity
گموسی به حالت یا ویژگی چسبنده یا مومی مواد اشاره دارد.
gummous
گموس به ویژگی چسبنده و مومی چیزی اشاره دارد.
gump
گمب به کسی اطلاق می‌شود که احمقانه عمل می‌کند یا از خود نیکو نیست.
gumpheon
گمفیون به ابزاری خاص اشاره دارد که برای کارهای خاص یا غیرمعمول طراحی شده است.
gumphion
گمفیون به عنصری در سیستم‌های مکانیکی اشاره دارد که عملکرد خاصی را بر عهده دارد.
gumptionless
بدون اراده، بی‌عزم و شجاعت، به شخصی اطلاق می‌شود که تمایل به عمل و تصمیم‌گیری ندارد.
gumptions
عزم و اراده و توانایی برای انجام کارها، به ویژه در شرایط دشوار.
gumptious
شجاع و پرعزم، به شخصی اطلاق می‌شود که با اراده و توانایی به دنبال اهداف خود است.
gumpus
به معنای شخصی احمق یا بی‌دست و پا، به‌ویژه در موقعیت‌های اجتماعی است.
gumshoed
به معنای پیگیری یا تحقیق به شیوه‌ای پنهانی و غیررسمی.
gumshoeing
عمل تحقیق یا گشت‌زنی برای یافتن اطلاعات، به‌ویژه به‌طور غیررسمی و پنهانی.
gumshoing
گام‌زنی، به معنی پی‌گیری یا جستجو برای اطلاعات و سرنخ‌ها در یک پرونده است.
gumweed
زنجبیل، نوعی گیاه دائمی است که معمولاً در مناطق خشک رشد می‌کند.