hartite
هارتیت، نوعی کانی نادر که غالباً در ساخت جواهرات به کار میرود.
hartleian
هارتلیان، به ویژگیها و سبکهای خاصی در هنر اشاره دارد.
hartleyan
هارتلیان، مربوط به سازه یا سبک هارتلی، که غالباً شامل ویژگیهای خاص و طراحیهای بینظیر است.
hartly
هارتلی، صفتی که به نوعی رفتار دوستانه و صمیمی اشاره دارد.
hartmann
هارتمن، تکنیکی که به بهبود روشهای جراحی و کاهش خطرات مرتبط با آنها کمک میکند.
hartmannia
هارتمنیا، جنسی از گیاهان که به خاطر گلهای خاص و خصوصیات ویژهاش شناخته میشود.
hartogia
هارتوجیا، گیاهی که به عنوان دارویی در فرهنگهای مختلف مورد استفاده قرار میگیرد.
hartstongue
هارتستونگ، نوعی سرخس که به خاطر شکل و زیبایی خاصش شناخته میشود.
harttite
هارتیت، یک ماده معدنی خاص که معمولاً در سنگهای آتشفشانی یافت میشود و به تحقیقات زمینشناسی کمک میکند.
hartungen
هارتونگ، مفهومی در ادبیات آلمانی که به حالات احساسی و عاطفی اشاره دارد.
hartwort
هارتورت، واژهای برای نوع خاصی از بیان که عمدتاً در شعر و ادبیات استفاده میشود.
haruspical
هاروسپیکال به عملی اطلاق میشود که به خواندن نشانهها از احشاء حیوانات برای پیشگویی مربوط میشود.
haruspicate
هاروسپیکیت به عمل پیشگویی از طریق خواندن نشانهها اشاره دارد.
haruspice
هاروسپیس به کسی گفته میشود که وظیفه پیشگویی بر اساس احشاء حیوانات را بر عهده دارد.
haruspicy
هاروسپی، یک نوع پیشگویی بر اساس تفسیر اجزای داخلی حیوانات بهویژه کبد برای درک آینده است.
harv
هارو، ابزاری است که برای برداشت گیاهان و محصولات کشاورزی به کار میرود.
harvard
دانشگاه هاروارد یکی از نهادهای آموزشی برجسته واقع در ایالت ماساچوست است که بر کیفیت بالای آموزش و تحقیق تأکید دارد.
harvardian
هارواردی به معنای مرتبط با دانشگاه هاروارد یا فارغالتحصیلان آن است.
harvardize
هارواردیزه کردن به معنای بهبود استانداردهای آموزشی یا اتخاذ روشهای آموزشی مشابه دانشگاه هاروارد است.
harvey
هاروی، نامی است که به طور معمول برای پسران استفاده میشود و ریشههای تاریخی دارد.
harveian
هاروین، اصطلاح مرتبط با سنت یا روشهای خاص پزشکی است که به دانشمندان هاروین تعلق دارد.
harveyize
هاروین کردن، به کارگیری شیوهها و روشهای نوین مرتبط با موضوع خاصی است.
harvestable
قابل برداشت، به محصولاتی اشاره دارد که به بلوغ رسیده و آماده برداشت هستند.
harvestbug
باگ برداشت، نوعی حشره است که در زمان برداشت ظاهر میشود و ممکن است به محصولات آسیب بزند.
harvestfish
ماهی برداشت، نوعی ماهی است که در زمانهای خاصی صید میشود و در برخی مناطق غذایی پرطرفدار است.
harvestfishes
ماهیهای برداشت، اشاره به گونههای مختلفی از ماهیها دارد که در زمان برداشت صید میشوند.
harvestless
بدون برداشت، به معنای نبود محصول یا برداشت در یک فصل مشخص.
harvestry
بررسی و فعالیتهای مربوط به برداشت محصول.
harvesttime
زمان برداشت، به دورهای اطلاق میشود که محصولات کشاورزی آماده برداشت هستند.
hasan
نامی عربی به معنای خوب یا زیبا.
hasard
شانس، حوادثی که به طور غیرمنتظره و تصادفی اتفاق میافتند.
hasenpfeffer
غذای سنتی آلمانی که با خرگوش پخته میشود و معمولاً با مایه ترشی تهیه میشود.
hashab
هاشاب، نوعی علف یا گیاه که در برخی از فرهنگها برای خواص دارویی و درمانی شناخته شده است.
hashabi
هاشابی، تکنیک یا روش خاصی که در هنر یا صنایع دستی استفاده میشود.
hasheesh
هاشیوش، نوعی ماده مخدر که از قنّب و گلهای آن استخراج میشود و ویژگیهای روانآور دارد.
hasheeshes
هاشیوشها، اشکال مختلف ماده روانگردان که از قنّب استخراج میشوند.
hasher
هاشر، فردی که در ورزش دویدنهای اجتماعی و رویدادهای مشابه شرکت میکند.
hashery
هاشری، مکانی که غذاهای خاصی را ارائه میدهد و معمولاً مشهور است.
hashhead
هشهد، به فردی اطلاق میشود که به حشیش وابستگی یا علاقه زیادی دارد.
hashheads
جمع هشهد، به گروه افرادی که به حشیش علاقهمند هستند، اطلاق میشود.