hematoxic
حاوی مواد شیمیایی یا سمومی که می‌توانند به گلبول‌های قرمز خون آسیب برسانند.
hematoxylic
رنگی که به طور خاص برای رنگ‌آمیزی بافت‌ها در میکروسکوپی استفاده می‌شود.
hematozymosis
حالت یا شرایطی که در آن آنزیم‌ها در خون وجود دارند.
hematozymotic
مربوط به فعالیت آنزیم‌ها در خون.
hematozoa
موجودات زنده‌ای که در خون انسان یا حیوانات زندگی می‌کنند.
hematozoal
مربوط به یا ناشی از هماتو زوا.
hematozoan
هماتوئوزان، نوعی انگل که به طور خاص در خون موجودات زنده زندگی می‌کند و ممکن است باعث بیماری شود.
hematozoic
مرتبط با هماتوئوزان‌ها یا شرایطی که به انگل‌های خون ارتباط دارد.
hematozoon
انگل‌های میکروسکوپی که در خون زندگی می‌کنند و می‌توانند باعث بیماری شوند.
hematozzoa
گروهی از موجودات زنده که در خون زندگی می‌کنند و شامل هماتوئوزان‌ها هستند.
hematuresis
حالت وجود خون در ادرار که می‌تواند نشانه‌ای از یک بیماری باشد.
hematuric
مرتبط با خون در ادرار، که می‌تواند نشانه‌ای از یک بیماری باشد.
hemautogram
هیموتوگرام، یک نوع گزارش یا نمودار است که اطلاعات مربوط به عناصر خون را به تصویر می‌کشد.
hemautograph
هیموتوگراف، وسیله‌ای است که برای ثبت تغییرات فشار خون استفاده می‌شود.
hemautography
هیموتوگرافی، روش تجزیه و تحلیل خون که به بررسی اطلاعات مرتبط با عناصر خون می‌پردازد.
hemautographic
هیموتوگرافیک، نوعی از داده‌ها یا اطلاعات که به تجزیه و تحلیل عمیق خون مربوط می‌شود.
hemelytra
هیملیتر، نوعی پوشش سخت بال است که بر روی بال‌های برخی حشرات قرار دارد.
hemelytral
هیملیترایی، مربوط به نوعی ساختار بال در حشرات که می‌تواند به طبقه‌بندی آنها کمک کند.
hemelytron
همه‌تریون، بخشی از بال حشرات که معمولاً سخت و شفاف است و نقش محافظت از بال‌های دیگر را دارد.
hemelytrum
همه‌تریوم، نوعی بال در حشرات که به پرواز آنها کمک می‌کند و به شکل خاصی ساخته شده است.
hemelyttra
همه‌تریترا، به ساختار خاصی در بال‌های بعضی حشرات اطلاق می‌شود که نقش مهمی در شناسایی آنها دارد.
hemellitene
همه‌لیتن، یک ترکیب شیمیایی که در جغرافیای خاصی یافت می‌شود و می‌تواند کاربردهای صنعتی داشته باشد.
hemellitic
همه‌لیتیک، به نوعی از ترکیبات شیمیایی گفته می‌شود که ویژگی‌های خاصی دارند و در تحقیقات علمی کاربرد دارند.
hemen
همین، یک واژه با معنای خاص در زمینه‌های فرهنگی و ادبی که به شخصیت‌ها یا موقعیت‌های مشخص اشاره دارد.
hemera
همرا، در اساطیر یونان باستان، نماینده روز و نور است.
hemeralope
همرالوپی به شرایطی اطلاق می‌شود که فرد نمی‌تواند به خوبی در نور شدید ببیند.
hemeralopia
همرالوپیا به معنای عدم توانایی در دیدن در نور روز است.
hemeralopic
همرالوپیک به وضعیتی اشاره دارد که در آن فرد مشکلاتی در دیدن در نور روز دارد.
hemerythrin
همرئیتین یک پروتئین است که در انتقال اکسیژن در برخی از موجودات زنده نقش دارد.
hemerobaptism
همروافطسم به عملی در دین اطلاق می‌شود که با نوعی غسل یا تطهیر همراه است.
hemerobaptist
همرواپتست به نوعی حشره گفته می‌شود که در چرخه زندگی خود شامل مراحل تخم، لارو، شفیره و بالغ است.
hemerobian
همرابی به نوعی رفتار و فعالیت در زمان‌های معین روز اشاره دارد.
hemerobiid
همرابیید به خانواده‌ای از حشرات تعلق دارد که در محیط‌های مختلف زندگی می‌کنند و جزء شبکه‌بالان هستند.
hemerobiidae
همرابییدها خانواده‌ای از حشرات در رده شبکه‌بالان هستند که به کنترل جمعیت آفات کمک می‌کنند.
hemerobius
همرابیوس یک جنس از حشرات است که به خانواده همرابیید تعلق دارد و به دلیل رفتار شکارگری‌اش شناخته می‌شود.
hemerology
همرولوژی به دانش مطالعه حشرات و مراحل مختلف زندگی آن‌ها اطلاق می‌شود.
hemerologium
همرولوژیوم، یک تقویم یا فهرستی از تاریخ‌های مهم یا رویدادها است که معمولاً در زمینه‌های مختلف استفاده می‌شود.
hemes
هِم‌ها، ترکیباتی هستند که در برخی پروتئین‌ها وجود دارند و نقش‌های مهمی در متابولیسم و حمل اکسیژن دارند.
hemiablepsia
همی آبلپسی، یک اختلال بینایی است که در آن شخص فقط قادر به دیدن بخشی از میدان بینایی خود است.
hemiacetal
همی آستال، ترکیبی است که از واکنش یک آلدهید با یک الکل به دست می‌آید و در شیمی آلی اهمیت دارد.