incremable
غیرقابل افزایش، به ویژگیها یا جزئیاتی اشاره دارد که نمیتوان آنها را افزایش داد.
incremate
سوزاندن یک بدن پس از فوت آن، معمولاً به عنوان یک مراسم تشییع جنازه.
incremating
عمل سوزاندن یک بدن به عنوان یک روش تشییع جنازه.
incremation
فرآیند سوزاندن جسد به عنوان یک روش تشییع جنازه.
incrementalist
شخصی که تغییرات و اصلاحات را به صورت تدریجی و گام به گام انجام میدهد.
incrementer
افزاینده، ابزاری یا الگوریتمی است که به صورت طبیعی عددی را افزایش میدهد.
increpate
ملامت کردن، متهم کردن یا نسبت دادن خطای به کسی.
incrept
خزیدن به آرامی و با احتیاط به جایی.
increst
درخشان کردن یا افزایش دادن، به ویژه در زمینههای هنری یا دانش.
incretion
افزایش یا ترشح هورمونها یا مواد شیمیایی در بدن.
incretionary
مرتبط با افزایش یا ترشح هورمونها یا مواد شیمیایی.
incretory
مرتبط با ترشح و افزایش مواد از غدد.
incriminatory
به معنای چیزی است که به طور غیرمستقیم یا مستقیم، شخصی را متهم به انجام عمل مجرمانه میکند.
incrystal
به معنای چیزی که به طور خاص ویژگیهای بلوری دارد یا به بلور تعلق دارد.
incroyable
به معنای شگفتانگیز یا غیرقابل باور است.
incross
به معنای درهم آمیختن دو یا چند نژاد یا گونه مختلف برای تولید نسل جدید است.
incrossbred
به حیوانات یا گیاهانی اطلاق میشود که از ترکیب دو یا چند نژاد یا گونه مختلف به وجود آمدهاند.
incrosses
عبور کردن از یک نقطه به نقطه دیگر، برهمسازگار شدن یا تلاقی کردن.
incrossing
نقطهای که در آن دو یا چند مسیر یا جریان به هم میرسند.
incrotchet
نوتی در موسیقی که ارزش زمانی کمی دارد و معمولاً به طور سریع اجرا میشود.
incruent
بدون خونریزی یا آسیبی، به عنوان مثال در داستان یا توصیف.
incruental
خاصیتی که نشاندهنده صلحآمیزی یا عدم خشونت باشد.
incruentous
دارای خصوصیتی که نشاندهنده عدم وقوع خونریزی باشد.
incrustant
اینکروستنت به معنای لایه یا مادهای است که به سطح دیگر میچسبد و معمولا در طبیعت یافت میشود.
incrustata
اینکروستاتا به گروهی از موجودات یا گیاهان گفته میشود که به طور خاص در لایههای مختلفی رشد میکنند.
incrustate
اینکروستاته به حالتی اطلاق میشود که در آن لایهها یا پوششها به سطح یک شی افزوده میشود.
incrustated
اینکروستاته اشاره به وضعیتی دارد که در آن چیزی با لایههای مختلف پوشیده شده یا مزین گردیده است.
incrustating
اینکروستاسیون به معنای پوشاندن یا پوشش دادن چیزی با لایهای از ماده دیگر است.
incrustator
اینکروستاتور به موجودی گفته میشود که فرآیند انکراستاسیون را انجام میدهد و نقش مهمی در اکوسیستمهای مختلف بازی میکند.
incrustive
درخشان، نوعی لایه یا مواد که روی یک سطح دیگر انباشته میشود.
incrustment
پدیدهای از تجمع مواد بر روی یک سطح، بهخصوص بر روی فلز یا سنگ.
inctirate
یک نوع گیاه خاص که ممکن است در فسیلها یافت شود.