interadaption
هم‌تطبیق به معنی انطباق متقابل دو یا چند فرهنگ یا سیستم است که در آن عناصر متفاوت به شکلی ترکیب و هماهنگ می‌شوند.
interadditive
بین‌افزایشی به معنی اثرات متقابلی است که با هم ترکیب می‌شوند و نتیجه‌ای بیشتر از مجموع هر یک را ایجاد می‌کنند.
interadventual
بین‌رویدادی به معنی ارتباطات و تأثیرات متقابل میان رویدادها است.
interaffiliate
هم‌وابسته به معنی مشارکت یا وابستگی متقابل بین افراد یا سازمان‌هاست.
interaffiliated
هم‌وابسته به معنی داشتن ارتباط و وابستگی متقابل بین سازمان‌ها یا گروه‌هاست.
interaffiliation
هم‌وابستگی به معنی ارتباطات و وابستگی‌های متقابل بین سازمان‌ها یا گروه‌هاست.
interagencies
بین آژانس‌ها اشاره به همکاری و تعامل میان نهادهای مختلف برای هماهنگی و تبادل اطلاعات دارد.
interagent
بین‌عامل به شخص یا سیستمی گفته می‌شود که در تعامل و هماهنگی بین عوامل مختلف فعالیت می‌کند.
interagglutinate
بین چسبیدن به معنای ترکیب یا ادغام عناصر جداگانه برای شکل‌گیری واحدهای جدید است.
interagglutinated
بین چسبیده به اشکالی از کلمات اشاره دارد که در آنها عناصر مختلف به هم چسبیده‌اند.
interagglutinating
بین چسبیده‌شدن به فرایندی اشاره دارد که طی آن کلمات و ساختارهای زبانی به هم متصل می‌شوند.
interagglutination
بین چسبیدگی به عمل یا فرایند ترکیب یا ادغام عناصر مختلف اشاره دارد.
interagree
توافق و تعامل بین افراد در زمینه‌ای خاص به‌خصوص در گروه‌ها یا تیم‌ها.
interagreed
عمل توافق یا توافق‌کردن در مورد یک موضوع خاص.
interagreeing
در حال حاضر در حال توافق یا تعامل بین افراد.
interagreement
توافق‌نامه یا توافقی که بین دو یا چند طرف برقرار شده است.
interalar
اعلانی که به‌صورت بین‌المللی یا به‌اشتراک‌گذاری‌شده ارسال می‌شود.
interall
به تمام بخش‌ها یا سطوحی که در یک نظام یا گروه وجود دارد، اشاره دارد.
interally
به درون یک سیستم یا ساختار اشاره دارد، به طوری که فرآیندها یا فعالیت‌ها در داخل آن انجام می‌شوند.
interalliance
اتحادی بین دو یا چند نهاد برای همکاری در امور خاص.
interalveolar
به ساختارهایی اشاره دارد که بین آلوئول‌ها در ریه‌ها قرار دارند.
interambulacra
به فضاهای بین آمبولاکرا در موجودات دریایی اشاره دارد.
interambulacral
به مناطق بین آمبولاکرا در موجودات دریایی اشاره دارد.
interambulacrum
به ساختار بین آمبولاکرا در موجودات اشاره دارد.
interamnian
منطقه‌ای که بین دو رودخانه واقع شده است.
interangular
مربوط به زوایای داخلی یا فضای بین آنها.
interanimate
به معنای زنده کردن به‌طور مشترک.
interanimated
به معنای زنده شدن و پرانرژی شدن.
interanimating
روند زنده کردن یا پرانرژی کردن به‌طور مشترک.
interannular
مربوط به فضاهای بین حلقه‌ها.
interantagonism
تعامل‌های متضاد، رقابت یا دشمنی بین دو یا چند موجود زنده که در یک سیستم اکولوژیکی با یکدیگر تعامل دارند.
interantennal
از نظر آناتومی، وابسته به مکان یا ساختار آنتن‌ها در موجودات زنده.
interantennary
وابسته به فاصله یا موقعیت آنتن‌ها در ارتباط با یکدیگر.
interapophysal
وابسته به مفاصل یا ساختارهایی که بین آپوفیز‌ها وجود دارد.
interapophyseal
وابسته به اتصالات یا نواحی بین آپوفیز‌ها، به ویژه در مهره‌داران.
interapplication
وابسته به تبادل اطلاعات یا ارتباط بین برنامه‌های نرم‌افزاری مختلف.
interarboration
هم‌افزایی درختان، تعاملی است که در آن درختان از طریق ریشه‌ها و شاخ و برگ‌های خود با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند.
interarch
قوس بین، به قوس‌هایی گفته می‌شود که در یک ساختار به منظور پشتیبانی و توزیع بار استفاده می‌شود.
interarcualis
عضله بین قوسی، عضله‌ای است که در برخی از ماهی‌ها برای حرکات خاص آنها وجود دارد.
interarytenoid
عضلات بین دار، گروهی از عضلات در حنجره هستند که برای تغییر تن صدا استفاده می‌شوند.