batfish
ماهی خفاش، نوعی ماهی است که به دلیل شکل خاص خود به این نام خوانده میشود و در آبهای گرمسیری زندگی میکند.
bat fly
پرواز خفاش، به عمل پرواز کردن خفاشها در شب اشاره دارد که به دلیل توانایی خاص آنها در دید شب انجام میشود.
bat for
بازی کردن برای یک تیم در بازیهای ورزشی، به معنای حمایت یا تلاش برای موفقیت آن تیم است.
bat for the other team
بازی کردن برای تیم رقیب، به معنای تغییر جهت یا حمایت از تیمی که معمولاً برای آن بازی نمیکنید.
bath bun
نان حمام، نوعی نان یا شیرینی نرم و شیرین است که معمولاً به عنوان دسر یا میانوعده سرو میشود.
bath chair
صندلی حمام، نوعی صندلی مخصوص برای استفاده در حمام که به افراد کمک میکند تا با امنیت بیشتری حمام کنند.
bath cube
مکعب حمام، یک محفظه یا فضای قابل استفاده در حمام که میتواند تجربه حمام را جذابتر کند.
bathe
حمام کردن، رفتن به زیر آب برای شستشو و تمیز کردن بدن.
bather
شناگر، فردی که در حال شنا یا استراحت در آب یا ساحل است.
bathetic
احساساتی و غمانگیز، معمولا به شکلی ناپسند استفاده میشود.
bathhouse
حمام عمومی، مکانی برای استحمام که ممکن است شامل امکانات دیگری نیز باشد.
bathing costume
لباس مخصوص شنا کردن که معمولاً از پارچهای نرم و ضد آب تهیه میشود و برای پوشیدن در استخر یا دریا استفاده میشود.
bathing machine
سازهای که برای تغییر لباس قبل از شنا در سواحل استفاده میشود و معمولاً در کنار آب قرار دارد.
bath mat
یک فرش کوچک که معمولاً بعد از استحمام روی زمین قرار میگیرد تا از لیز خوردن جلوگیری کند و آب را جذب کند.
bathochromic
مفهومی در شیمی که به تغییر طول موج نور جذب شده به سمت طول موجهای بلندتر اشاره دارد.
batholith
تودهای بزرگ از سنگهای آتشفشانی که در زیر زمین تشکیل میشود و معمولاً بیش از ۱۰۰ کیلومتر مربع وسعت دارد.
bath oliver
نوعی بیسکویت ترد و شیرین که معمولاً به عنوان تنقلات در کنار چای مصرف میشود.
bathonian
باثونی، مربوط به دورهای از ژوراسیک که به خاطر فسیلها و ویژگیهای خاصش شناخته میشود.
bathos
باتوس، ناپسند بودن یا غیرمنتظره بودن احساس یا لحظهای که از یک حالت جدی به حالت غیرجدی یا احمقانه حرکت میکند.
bathroom break
وقفهای که به منظور استفاده از دستشویی در یک برنامه یا جلسه انجام میشود.
bathroom humour
شوخیهایی که موضوعات خندهدار و غیررسمی مربوط به دستشویی را شامل میشود.
bathroom stall
کابینی در دستشویی که معمولاً به بقیه دستشوییها تقسیم شده است و برای استفاده شخصی است.
bathroom suite
مجموعهای از تجهیزات و لوازم بهداشتی که شامل وان، دستشویی و دوش میشود.
bath salts
مواد معدنی یا شیمیایی که به آب حمام اضافه میشوند تا خاصیت درمانی و آرامش بخشی داشته باشند.
bath sponge
نوعی اسفنج که برای شستن بدن در حمام و ایجاد کف استفاده میشود.
bath stone
سنگی که برای نرم کردن و لایهبرداری پوست به کار میرود.
bath time
زمانی که برای استحمام اختصاص داده شده است.
bath towel
حولهای بزرگ که برای خشک کردن بدن بعد از استحمام استفاده میشود.
bathtub gin
جینی که به طور غیرقانونی و در خانه ساخته میشود، معمولاً در وان حمام.
bathwater
آبی که در وان حمام برای استحمام استفاده میشود.
bathy-
پیشوندی که به عمق اشاره دارد، معمولاً در زمینههای اقیانوسشناسی.
bathyal
منطقهای از اقیانوس که در عمقهای میانه قرار دارد.
bathymetry
عمقسنجی، علمی که به اندازهگیری و ترسیم عمقهای مختلف در دریاها و اقیانوسها میپردازد.
bathypelagic
باتیپلاژیک، منطقهای در اقیانوس که از عمق ۱۰۰۰ تا ۴۰۰۰ متر زیر سطح آب قرار دارد.
batik
باتیک، هنر و فن طراحی پارچههایی با استفاده از روشهای خاص و الگوهای پیچیده.
batiste
بتیست، پارچهای نرم و سبک که معمولاً از پنبه یا ابریشم ساخته میشود.
bat mitzvah
بت میتسوا، مراسمی که به دختران یهودی در سن ۱۲ سالگی ارائه میشود که نشاندهندهٔ مسئولیتهای مذهبی آنهاست.
baton charge
حمله با چوبدستی، نوعی عملیات یورش که در آن نیروهای امنیتی برای کنترل جمعیت با چوبدستی به جلو میروند.
baton round
گلوله چوبدستی، نوعی مهمات غیرکشنده که برای کنترل و پراکندهکردن جمعیت به کار میرود.