inunctum
به یک محلول نرم‌کننده یا پماد اشاره دارد که برای درمان استفاده می‌شود.
inunctuosity
به کیفیت نرم و چسبنده یک ماده اشاره دارد که به راحتی بر روی پوست مالیده می‌شود.
inunctuous
نرم‌کننده به معنای خاصی از مواد نرم‌کننده و روغنی است که به پوست جان می‌بخشد و احساس نرمی و لطافت می‌دهد.
inundable
قابل flooding به معنای جایی است که در اثر بارش زیاد آب یا طغیانی به زیر آب می‌رود.
inundant
پر آب کردن به معنای جاری شدن آب در یک منطقه به حدی است که زیر آب رود.
inundator
پر آب‌کننده به شخص یا چیزی اطلاق می‌شود که باعث طغیانی یا پر کردن آب در یک منطقه می‌شود.
inundatory
پر آب‌کننده به فرآیند یا وضعیتی اطلاق می‌شود که در آن آب به یک منطقه یا مکان منتشر می‌شود.
inunderstandable
غیرقابل فهم به معنای عدم امکان درک چیزی، به خصوص در زمینه زبان یا اطلاعات است.
inunderstanding
عدم درک، ناتوانی در فهم و درک چیزی، بخصوص در زمینه‌های پیچیده.
inurbane
ناهموار، بی‌ادب و سست در رفتار و گفتار، بی‌فرهنگ.
inurbanely
به طرز بی‌ادبانه‌ای، بدون توجه به آداب و رسوم اجتماعی.
inurbaneness
خصیصه یا حالت بی‌ادبی، نبود آداب و رسوم اجتماعی.
inurbanity
حالت یا کیفیت بی‌ادبی یا نبود آداب و ادب.
inuredness
حالت یا کیفیت عادت کردن به چیزی سخت و دردناک.
inurement
درآمد حاصل از مزایای مالی یا قانونی که به شخصی تعلق می‌گیرد.
inurements
مجموعه‌ای از مزایای حاصل از یک قرارداد یا توافق.
inurnment
عمل داخل کردن خاکستر در urn؛ مراسم خاک‌سپاری خاکستر.
inusitate
نادر یا غیرمعمول؛ به تغییرات یا رفتارهایی اشاره دارد که غیرعادی هستند.
inusitateness
کیفیت نادر بودن یا غیرمعمول بودن؛ چیزی که معمولاً دیده نمی‌شود.
inusitation
عمل استفاده یا به کار بردن واژه‌ای به گونه‌ای نادر یا غیرعادی.
inust
بی‌فایده، چیزی که کارایی یا ارزشی نداشته باشد.
inustion
عدم نیاز، بی‌فایده بودن، نقص در کارایی.
inutilely
به طور بی‌فایده، به شکلی که هیچ اثر مثبتی نداشته باشد.
inutility
بی‌فایدگی، عدم کارایی یا فایده.
inutilities
بی‌فایدگی‌ها، چیزها یا اقداماتی که کارایی ندارند.
inutilized
بی‌استفاده، نادیده گرفته شده، بدون کاربرد.
inutterable
توصف‌ناپذیر، چیزی که نمی‌توان به زبان آورد یا بیان کرد.
inv
مدل یا نوع خاصی از فعالیت در سرمایه‌گذاری.
invaccinate
ایمن کردن بدون اینکه شخص بیمار شود.
invaccination
عمل واکسینه کردن برای ایجاد ایمنی.
invadable
قابل نفوذ یا حمله، به ویژه در زمینه‌های نظامی.
invaginable
قابل فرو رفتن به داخل، به ویژه در زمینه‌های بیولوژیکی.
invalescence
کاهندگی به معنی کاهش یا نقصان تدریجی در قدرت یا زنده بودن است.
invaletudinary
ناتوانی به معنای مربوط به انسان‌های ناتوان و نیازمند مراقبت است.
invalidation
ابطال به معنی لغو یا بی‌اعتبار کردن یک چیز است.
invalidations
ابطالات جمع، به معنی لغو‌های متعدد یا بی‌اعتبار کردن چیزهای مختلف است.
invalidator
ابطال‌کننده به شخص یا چیزی اطلاق می‌شود که ادعایی را بی‌اعتبار می‌کند.
invalidcy
عدم اعتبار به معنای بی‌اعتباری یا عدم صحت قانونی یک مورد است.
invalidhood
نادرستی، حالت یا ویژگی نادرست بودن کسی یا چیزی.
invalidish
نادرست به نظر رسیدن، شبیه به نادرستی بودن.