judiciable
قابل قضاوت، به وضعیت یا موضوعی اطلاق می‌شود که می‌توان آن را در یک دادگاه مورد بررسی و تصمیم‌گیری قرار داد.
judicialis
قضائی، به موضوعاتی اشاره دارد که به قوه قضائیه و فرآیندهای حقوقی مرتبط هستند.
judiciality
قضائی بودن، به ویژگی و وضعیت حقوقی قضائی تعلق دارد و نشان‌دهندهٔ اصول عدالت است.
judicialize
قضایی کردن، به معنای اینکه یک موضوع یا مشکل به دادگاه و نظام قضایی منتقل شود.
judicialized
قضایی شده، به معنای اینکه یک موضوع به فرایند قانونی منتقل شده است.
judicializing
در حال قضایی کردن، به معنای اینکه یک موضوع به فرایند قانونی در حال انتقال است.
judicially
به صورت قضایی، به معنای اینکه عملی با استناد به قوانین و نظام‌های قضایی انجام شود.
judicialness
قضایی بودن، به معنای رعایت اصول و استانداردهای قضایی در یک پروسه.
judiciarily
به‌صورت قضایی، به معنای توجه به قوانین و نهادهای قضایی در حل یک مشکل یا موضوع.
judiciousness
خردمندی، توانایی در تصمیم‌گیری عاقلانه و سنجیده.
judicium
Judicium به معنی قضاوت یا رأی قانونی.
judith
جودیت، نامی با ریشه عبرانی که به معنای دختر یهودی است.
judogi
جودوگی، لباس مخصوص ورزشکاران جودو.
judoist
جودوکار، شخصی که به ورزش جودو مشغول است.
judoists
جودوکاران، جمع جودوکاران که به ورزش جودو مشغول هستند.
judophobia
هودوفوبیا، ترس یا تنفر غیرمنطقی از یهودیان، که می‌تواند منجر به تبعیض و رفتارهای نژادپرستانه شود.
judophobism
هودوفوبیسم، باورهای و نگرش‌های منفی علیه یهودیان، که ممکن است به شکل تبعیض یا خشونت ظاهر شود.
judos
جودو، یک هنر رزمی ژاپنی است که بر روی استفاده از نیروی حریف و تکنیک های پرتاب و قفل تمرکز دارد.
jueces
جُقزا، افراد رسمی که مسئولیت اجرای عدالت و تصمیم‌گیری در مورد پرونده‌های قانونی را بر عهده دارند.
juergen
یورگن، یک نام مردانه رایج در کشورهای آلمانی‌زبان.
juffer
یوفّر، لغتی در هلندی که به معنی دختر یا زن جوان استفاده می‌شود.
jufti
جوفتی، اصطلاحی برای اشاره به شیء یا قطعه‌ای که با دیگر اجسام یا قطعات ترکیب می‌شود و به نوعی مکمل آنهاست.
jufts
جوفت‌ها، به مجموعه‌ای از اشیاء یا قطعات مشابه اشاره دارد که به عنوان یک کل مشخص می‌شوند.
jugale
یگانه، به آن چیزی اطلاق می‌شود که منحصر به فرد و بدون مشابه باشد.
jugatae
یگانه‌ها، به موارد خاص و منحصر به فرد اشاره دارد که دارای خصوصیات ویژه‌ای هستند.
jugate
جفت‌کردن، به فرآیند ترکیب یا صرف افعال در وجه‌ها و زمان‌های مختلف اطلاق می‌شود.
jugated
جفت شده، به اشکالی از فعل‌ها اطلاق می‌شود که بر اساس گرامر دقیق صرف شده‌اند.
jugation
صرف، تغییر شکل یک فعل برای نشان دادن زمان، شخص، و تعداد در زبان.
juger
قضاوت کردن، بررسی و ارزیابی یک وضعیت یا موضوع خاص.
jugerum
جوجروم، یک اصطلاح نادر که به نوعی از قضاوت می‌پردازد.
jugful
ظرفی که به اندازه یک جغجغه پر باشد، عموماً برای مایعات.
jugfuls
چندین ظرف که به اندازه یک جغجغه پر باشد.
jugger
جگر، به معنای یک وسیله نقلیه بزرگ و سنگین که برای حمل بار استفاده می‌شود.
juggernautish
جگرناوتیش، به معنای چیزی بزرگ و نیرومند که قادر به ایجاد تخریب یا پیشرفت غیرقابل توقف است.
jugglement
جگلمنت به معنای مدیریت یا انجام همزمان چندین کار یا مسئولیت است.
jugglery
جگله‌ری، به معنای عمل مدیریت چندین چیز به طور همزمان، به ویژه در مورد هنر جuggling است.
juggleries
جمع جگلری، به منظور اشاره به کارهای جالب و سرگرم‌کننده‌ای که شامل جuggling است.
jugglingly
به معنای انجام کارها به صورت همزمان و بدون وقفه، به ویژه در صحبت کردن یا مدیریت موضوعات.
jugglings
حرکات جuggling به عمل پرتاب و گرفتن اشیاء مختلف به صورت همزمان اشاره دارد.
jughead
شخصیت خیالی در مجموعه کمیک‌های 'آرچی' که به خاطر سادگی و عشق به غذا شناخته می‌شود.