bike shorts
شلوارک دوچرخه، به معنای لباس مخصوص دوچرخهسواری است که معمولاً از جنس الاستیک ساخته میشود و راحتی را فراهم میکند.
bikeway
دوچرخهراه، به معنای مسیر مخصوص دوچرخهسواران است که معمولاً از خیابانها جدا شده و ایمنی را فراهم میکند.
bikie
بایکى، اصطلاحی است که به اعضای باندهای موتورسیکلت در استرالیا اشاره دارد.
bikini briefs
بیکینی شورتهای کوچکی هستند که معمولاً در زیر لباس شنا یا لباسهای ساحلی پوشیده میشوند.
bikini line
خط بیکینی به ناحیهای اطلاق میشود که در جایی که بیکینی قرار میگیرد، موها به طور معمول تمیز میشوند.
bikini wax
وکس بیکینی، روشی برای حذف مو از ناحیه خط بیکینی است که معمولاً برای زیبایی و راحتی انجام میشود.
bikol
بیکول، یکی از زبانهای بومی فیلیپین است که بیشتر در منطقه بیکول صحبت میشود.
bikram yoga
یوگای بیکرام نوعی تمرین یوگا است که در دمای بالا انجام میشود و شامل ۲۶ وضعیت خاص است.
bil
بیل، نوعی ماهی کوچک که معمولاً در آبهای شیرین زندگی میکند.
bilabial
بیلبی به صداهایی اطلاق میشود که با بستن یا نزدیک کردن هر دو لب تولید میشوند.
bilal
بیل ال، نام شخصیت یا فردی که معمولاً به دلیل صدای زیبا یا ویژگیهای خاص معروف است.
bilat
بیلات به نوعی توافق یا تعامل دو جانبه اشاره دارد.
bilaterally
دو جانبه به مباحث یا توافقهایی اشاره دارد که بین دو طرف در نظر گرفته میشود.
bilateral symmetry
تقارن دو جانبه، به معنای این است که نیمههای چپ و راست یک موجود زنده شبیه به هم هستند.
bilayer
بی لایه، ساختاری از دو لایه که معمولاً از چربیها تشکیل شده و در سلولها و سیستمهای زیستی دیگر یافت میشود.
bilberry
بیل بری، نوعی توت تیره آبی که در شمال اروپا و مناطق کوهستانی میروید و شبیه به بلوبری است.
bilby
بیل بی، نوعی پستاندار کیسهدار بومی استرالیا که به خاطر گوشهای بزرگ و ظاهر خاصش معروف است.
bile duct
مجرای صفراوی، لولهای در سیستم گوارش است که صفرا را از کبد به کیسه صفرا یا روده کوچک منتقل میکند.
bi-level
بی لول، به خانهها یا ساختمانهایی اطلاق میشود که دارای دو سطح یا طبقه مجزا هستند.
bilge
بیلج، فضای زیرین در کشتی است که آبهای جمع شده یا نشت شده را جمع میکند.
bilge artist
هنرمند بیلج فردی است که در داستانگویی یا بیان اطلاعات غیرواقعی و بزرگنمایانه مهارت دارد.
bilge keel
بیلج کیل یک ساختار زیرآبی است که به قایقها کمک میکند تا به طور عمودی پایدار بمانند.
bilharzia
بیلهارزی یک بیماری ناشی از انگل است که معمولاً از طریق آب آلوده منتقل میشود.
bilharziasis
بیلهارزیازیس به عفونت ناشی از انگلها که به پوست و بافت داخلی بدن آسیب میرسانند، اطلاق میشود.
biliary
بیلیاری به سیستم اعضای مرتبط با تولید، ذخیرهسازی و انتقال صفرا اطلاق میشود.
biliblanket
بیلیبلانکت وسیلهای است که نور مخصوصی را برای درمان زردی در نوزادان ساطع میکند.
bilinear
در ریاضیات، درونیابی دوخطی روشی برای تخمین مقادیر بین دو خط است.
bilingual
دو زبانه به شخصی اطلاق میشود که به دو زبان بطور روان صحبت میکند.
bilingualism
دو زبانهگی به قابلیت برقراری ارتباط به دو زبان در یک شخص اطلاق میشود.
bilious
رنگ زرد مایل به سبز یا زرد مایل به قهوهای، به خصوص در مورد رنگ پوست یا حالت تهوع.
bilirubin
جزء زرد رنگ مایع صفرا که ناشی از تجزیه هموگلوبین است و در نشانههای زردی مؤثر است.
biliverdin
رنگدانه سبز که در فرایند تجزیه هموگلوبین به بیلیروبین تشکیل میشود.
bilk
فریب دادن یا کلاهبرداری از کسی به نحوی که چیزی از او بگیرید.
billable
قابل صورتحساب، به معنی این که میتوان هزینههای مربوط به خدمات یا کار انجامشده را به کس دیگری محاسبه کرد.
billabong
بیلا بنگ، یک حوضچه یا نهر کمعمق در نزدیکی رودخانه.
billet
محل اقامت موقت، به ویژه برای سربازان.
billet-doux
بیله دو، نامهای عاشقانه یا محبتآمیز که به عنوان ابراز احساسات نوشته میشود.
billfish
بیلماهی، نوعی ماهی بزرگ و شکارچی که به خاطر شکل نوکمانندش شناخته میشود.
billiards
بیلیارد، بازیای است که با توپها و چوب بیلیارد بر روی یک میز اختصاصی بازی میشود.